روش تحقیق نظری در علوم اجتماعی
علم و رویکرد علمی
1- علم و حکمت عامیانه
شناخت حاصل برخورد انسان با محیط است. از تأثیر محیط بر ارگانیسم اول احساس و سپس ادراک حاصل می شود. اگر ادراکات حاصله سنجیده و رده بندی شده سازمان یابند به شناخت علمی یا منطقی تبدیل می گردند. اما اگر شناخت در سطح احساسی و عاطفی باقی بماند سطحی و جزئی بوده و از تجمع ادراکات فراتر نمی رود. ولی در صورتی که ادراکات عمیق و وسعت بیشتری پیدا کنند مقرون به واقعیت می گردند و آنگاه شناخت منطقی یا علمی دست می دهد.
به زعم دانشمندان هدف علم تبیین است و این کار به یاری تجربه در معنای وسیع آن میسّر می گردد. شناخت احساسی بیشتر بر عواطف استوار است و هر چه از جنبه عاطفی آن کاسته شده و بر جنبه منطقی آن افزوده می گردد، به شناخت و تبیین علمی نزدیک تر می شود.
شناخت عاطفی و سطحی را حکمت عامیانه نیز می نامند. زیرا در چنین شناختی بر خلاف شناخت علمی نیاز به تجربه سازمان یافته نمی بینند. از تفاوتهای شناخت علمی و حکمت عامیانه از جمله این است که علم بر کمیّت (یا بهتر بگوییم بر اطلاعات قابل اثبات) تکیه می کند و شناخت غیر علمی یا حکمت عامیانه بر اساس اعتقادات و باورها استوار است.
برای مثال رومیان معتقد بودند که الهه ای هر روز خورشید را در طول آسمان با کالسکه ای می کشد.
- ادامه مطلب
تاریخ: سه شنبه , 05 دی 1402 (06:19)
- گزارش تخلف مطلب