امروز دوشنبه 05 آذر 1403 http://azmoon.cloob24.com
0
احساس ناراحتی از موفقیت «مقیاس پدیده غلط انداز» 14 ماده
این پرسشنامه شامل جملاتی است که احساسات و نگرش های شما را درباره خودتان و استعدادهایتان منعکس می کنند. درستی این جملات را، در ارتباط با خودتان و با استفاده از مقیاس زیر مشخص کنید.
(کاملا درست) 7 6 5 4 3 2 1 (کاملا غلط)
1- در مجموع، مردم تمایل دارند مرا خیلی شایسته تر از آن چه واقعا هستم تصور کنند.
2- مطمئن هستم که سطح فعلی عملکردهای من براساس استعداهای واقعی من است.
3- گاهی می ترسم از این که مردم مرا، آن طور که هستم، کشف نکنند.
4- تعریف های مردم درباره هوش خودم را به آسانی می پذیرم.
5- فکر می کنم که ارزش خوشبختی ها، قدرشناسی ها و تعریف های دیگران را دارم.
6- گاهی به این فکر می افتم که عملکرد فعلی من با تحصیلاتی که ادامه می دهم، نتیجه یک اشتباه است.
7- مطمئن هستم که در آینده موفق خواهم شد.
8- احساس می کنم جایگاهم متناسب با توانایی هایم نیست.
9- شخصیت و جذابیت من، افراد قدرتمند را به شدت تحت تاثیر قرار می دهد.
10- فکر می کنم که تا این مرحله از زندگیم، خیلی کارها انجام داده ام.
11- به هنگام بحث، وقتی با استاد یا کارفرما مخالف هستم، نظر خودم را صراحتا اعلام می کنم.
12- وقتی خودم را برای شکست آماده می کنم، اغلب در انجام دادن برنامه ها یا پاسخگویی به یک آزمون موفق می شوم.
13- احساس می کنم که اغلب، اسرار خودم را از مردم پنهان نگه می دارم.
14- شخصیت های خصوصی و عمومی من یکسانند (خودم را به مردم همان طور نشان می دهم که هستم).
ماخذ: گنجی، حمزه. ارزشیابی شخصیت. نشر ساوالان. 1380

0

پرسشنامه استرس «Understanding your self» - سی ماده برای هر موضوع تعدادی عبارت پیشنهاد شده است که شما باید یکی را انتخاب کنید. در برخی پرسش ها از شما خواسته شده است تا بین عقاید و نگرش های گوناگون، یکی را انتخاب کنید.گاهی متوجه می شوید که نمی توانید دقیقا با سوال مطرح شده موافقت یا مخالفت کنید. بنابراین پاسخی را انتخاب کنید که به احساسات شما نزدیک تر است. با خود صادق باشید، نیازی نیست طوری عمل کنید که خودتان را بهتر از آنچه که هستید نشان دهید. تکمیل این پرسشنامه باید حداکثر پنج دقیقه طول بکشد. 1- تصور کنید سخنان دو نفر را از دور می شنوید که به خوبی آن ها را می شناسید. پس از مدتی پی می برید آن ها درباره شما صحبت می کنند زیرا سخنانی که می شنوید با آن چه که خود می پندارید دیگران درباره شما قضاوت می کنند ف بسیار نزدیک است. کدام یک از جمله های زیر به آن چه که شما شنیدید، نزدیک تر است.. ‌أ- "فلانی " شخص متعادلی به نظر می رسد، هیچ چیز او را ناراحت نمی کند. ‌ب- حرّاف هستم و اغلب در مکالمات گروهی رشته سخن را در دست می گیرم. ‌ج- متاسفانه گفتگو کننده خوبی نیستم. ‌د- از گفتگو لذت می برم اما بیشتر از آن که صحبت کنم، گوش می دهم. ‌ه- در موقعیت هایی که ممکن است درگیر گفتگو شوم، راحت نیستم. 2- در اینجا پنج جمله در رابطه با استفاده از تلفن آمده است. جمله ای را انتخاب کنید که به احساس شما نزدیکتر است. ‌أ- می توانم از طریق تلفن گفتگوی خوبی داشته باشم اما برای آن که منظورم را کاملا تفهیم کنم، ترجیح می دهم رو در رو با افراد صحبت کنم. ‌ب- به دلیل آن که نمی توانم چهره فردی را که با او صحبت می کنم، ببینم، تلفن برای من وسیله موثری نیست.. ‌ج- در صورت ضرورت از تلفن استفاده می کنم اما برای یک گفتگو و ارتباط کامل، تلفن وسیله محدودی است. ‌د- با استفاده از تلفن به آسانی با فرد آن سوی خط ارتباط برقرار کرده و کاملا منظورم را تفهیم می کنم. ‌ه- به هیچ وجه نمی توانم از طریق تلفن منظورم را بیان کنم. 3- در یک مسابقه برنده شده اید و تمام مخارج شما پرداخت خواهد شد. از کدام یک از جوایز بیشترین و از کدام یک کمترین لذت را خواهید برد؟ ‌أ- یک ماه در اردویی مجلل با غذای خوب، همراهان با نشاط، هوای آفتابی و موسیقی. ‌ب- هتلی کوچک اما بسیار عالی و راحت در نقطه ای دور افتاده، مناسب برای پیاده روی، ماهیگیری یا فعالیت های بی دغدغه و روح افزا. ‌ج- یک جشن خانگی در ویلای دوستی نویسنده و ثروتمند که دیگر مدعوین آن عمدتا از نویسندگان، هنرمندان و افرادی با علائق هنری و خلاق هستند. ‌د- مجال و فرصتی تا وقت خود را صرف کارهایی کنید که همیشه می خواستید انجام دهید مانند: اسب سواری، خواندن رمانی مهیج، نوشتن یک کتاب، بازدید از تمام تئاترهایی که در شهر وجود دارند. ‌ه- تعطیلاتی آرام بخش به همراه خانواده یا دوستان در یک هتل آرام و ساکت. ‌و- تور یک ماهه از مراکز تاریخی و فرهنگی کشورهای اروپایی بوسیله اتوبوس مجلل و راحت. 4- به تماشای تلویزیون نشسته اید، کدام یک از برنامه های زیر را بیشتر و کدام یک را کمتر ترجیح می دهید؟ ‌أ- یک فیلم قدیمی. بیشتر کمتر ‌ب- میزگرد بحث و گفتگو درباره یکی از مسائل مهم روز. بیشتر کمتر ‌ج- گفتگویی سبک و دوستانه. بیشتر کمتر ‌د- نمایش کمدی. بیشتر کمتر ‌ه- نمایشنامه ای مدرن با مضمون روان شناسی بیشتر کمتر ‌و- مسابقه مشت زنی(بوکس) که به صورت مستقیم پخش شود. بیشتر کمتر 5- در اینجا پنج روش مختلف برای گذراندن اوقات فراغت شما آورده شده است. از کدام یک بیشتر و از کدام یک کمتر لذت خواهید برد؟ ‌أ- به همراه تعدادی از دوستان در یک محل سر زنده و با نشاط توام با موسیقی، نوشیدنی و سرگرمی بیشتر کمتر ‌ب- به همراه یکی از دوستان نزدیک در یک تئاتر. بیشتر کمتر ‌ج- یک جشن واقعی با ساز و آواز و رقص، غذای مطبوع، نوشیدنی، همراهان زنده دل و با نشاط. بیشتر کمتر ‌د- ماندن در منزل و گوش دادن به موسیقی و یا خواندن کتاب. بیشتر کمتر ‌ه- یک جشن کوچک و خودمانی در منزل یکی از دوستان، همراه با صرف شام و صحبت های گرم و صمیمانه. بیشتر کمتر ‌و- ماندن در منزل و تماشای برنامه ای خوب و جذاب از تلویزیون. بیشتر کمتر 6- کدام یک از جمله های زیر به احساسات شما درباره تصمیم گیری نزدیکتراست؟ ‌أ- گاهی اوقات از پیامد تصمیم هایم نگران می شوم و به همین جهت تصمیم گیری را به آینده موکول می کنم. ‌ب- میل دارم در مورد تصمیم هایم فرصت تفکر داشته باشم اما وقتی تصمیم گرفتم، نسبت به آن پایدار می مانم. ‌ج- سریع تصمیم می گیرم اما تصمیم هایم به طور کامل متعادل هستند. ‌د- اگر سریع تصمیم بگیرم، تصمیم هایم غلط از آب در می آیند اما اگر تصمیم هایم را با دقت بررسی کنم، آن ها درست از آب در می آیند. ‌ه- می توانم خیلی سریع تصمیم بگیرم اما گاهی آرزو می کنم این گونه نبودم. ‌و- تصمیم گیری برایم دشوار است. 7- جمله ای را انتخاب کنید که به احساسات یا تجارب شما نزدیک تر است. ‌أ- هرگز با کسی دعوا نخواهم کرد مگر در دفاع از خود که در این صورت هم به شدّت این کار را می کنم. ‌ب- از این که انسان ها به جان هم می افتند، بیزارم. ‌ج- عمدا به دنبال دردسر نمی گردم اما بارها مجبور به خشونت و دعوا شده ام. ‌د- اغلب در گیر بگو مگوهایی شده ام که به راحتی می توانست به خشونت و زد و خورد منجر شود و گاهی نیز این چنین شده است. ‌ه- هرگز تحت هیچ شرایطی با فرد دیگری دست به یقه نخواهم شد. 8- جمله ای را انتخاب کنید که سطح فعالیت یا بهره وری شما را بیشتر منعکس کند. ‌أ- تصور می کنم در مقدار کاری که انجام می دهم در سطح متوسطی باشم. ‌ب- قادرم کاری مداوم و پیوسته با راندمان یا بازده بالا انجام دهم، که از هفته ای به هفته دیگر چندان تغییر نمی کند. ‌ج- بهروه وری کار من پایین است و اکثر کارها برایم دشوار هستند. ‌د- گاهی اوقات کارهای زیادی انجام می دهم (بهره وری بالا) و گاهی نیز این چنین نیستم (بهره وری پایین) اما به طور کلی در سطح متوسطی قرار می گیرم. ‌ه- اگر بخواهم می توانم کارهای فراوانی را انجام داده و به اتمام برسانم اما همیشه این احساس را ندارم. 9- در این پرسش باید سعی کنید خودتان را بر حسب آن چه که معتقدید دیگران درباره شما فکر می کنند، ارزیابی کنید. به طور کلی احتمالا دیگران مرا این گونه می بینند: ‌أ- گاهی اوقات هم نشینی خوب و گاهی هم بر حسب اختیار، هم نشینی نه چندان مناسب. ‌ب- بیش از اندازه سرزنده و اجتماعی، شاید هم کمی فزون کار و متجاوز. ‌ج- بنا یه دلایلی ملال انگیز و دل مرده. ‌د- سر زنده، دوستانه و خوش برخورد، همدمی بانشاط. ‌ه- از نظر سرزندگی و رفاقت تقریبا فردی متوسط. ‌و- دارای شخصیتی خشک و محدود. 10- اگر می توانستم " آن گونه که دیگران مرا می دیدند، ببینم"، ‌أ- از تصویر ذهنی آن ها درباره خودم، مایوس می شدم. ‌ب- بیش از انتظار، خشنود می شدم. ‌ج- موجب مسرت و شادمانی ام می شد. ‌د- به هراس می افتادم. ‌ه- از برخی از جوانب شخصیتی ام که از آن بی خبر بودم، متعجب می شدم. ‌و- از نقاط ضعف و کمبودهایم به هیچ وجه تعجب نمی کردم. 11- کدام یک از جمله های زیر درباره مغازه گردی و خرید اجناس به احساسات شما نزدیک تر است؟ ‌أ- حسابی ولخرجی می کنم، پس پول برای چیست؟ ‌ب- معمولا هنگام خرید نابخردانه عمل می کنم و اغلب چیزهایی می خرم که در واقع نیازی به آن ها ندارم. ‌ج- معمولا مسؤولانه خرید می کنم و به طور کلی در حد توانم خرج می کنم. ‌د- خرید اجناس عمده و مهم برایم ناخوشایند است زیرا ممکن است سرم کلاه برود. ‌ه- از هرگونه خرید بیزارم. 12- با کدام یک از جمله های زیر موافق یا مخالف و یا این که درباره آن ها مطمئن نیستید. ‌أ- دنیا مکان بهتری می شد اگر افراد مجبور بودند قبل از اجرای تصمیم های خود آن ها را برای فرد دیگری توضیح دهند. موافق مخالف نامطمئن ‌ب- انسان موجود متجاوزی است اما در هرصورت باید خود را با انتظارات و نیازهای جامعه سازگار کند. موافق مخالف نامطمئن ‌ج- کارت های اعتباری به طور کلی مضر هستند زیرا موجب می شوند افراد بیش از توان مالی خود خرج کنند. موافق مخالف نامطمئن ‌د- نمی توان از طریق شور و مشورت به یک تصمیم قاطع دست یافت. موافق مخالف نامطمئن ‌ه- افراد عصبی، مشکلاتشان را بزرگ جلوه می دهند.موافق مخالف نامطمئن ‌و- تنوع، چاشنی و نمک زندگی است. موافق مخالف نامطمئن 13- تصور کنید اگر مجبور به انجام یکی از کارهای زیر بودید، کدام یک بیشتر و کدام یک شما را کمتر خوشحال می کرد. ‌أ- فهرست بندی کتاب های یک کتابخانه بزرگ. بیشتر کمتر ‌ب- خزانه دار یک باشگاه ورزشی یا انجمن اجتماعی. بیشتر کمتر ‌ج- نقش اول یک نمایشنامه تئاتر. بیشتر کمتر ‌د- احیا یکی از احزاب سیاسی محلی. بیشتر کمتر ‌ه- حل تعداد زیادی جدول. بیشتر کمتر ‌و- آشنایی کامل با آخرین پیشرفت ها در زمینه روان شناسی بیشتر کمتر 14- بدون در نظر گرفتن هزینه و قیمت اتومبیل های زیر، کدام یک را بیشتر ترجیح می دهیدو از کدام یک کمتر خوشتان می آید؟ ‌أ- رولزرویس. بیشتر کمتر ‌ب- فراری بیشتر کمتر ‌ج- پورشه بیشتر کمتر ‌د- گلف بیشتر کمتر ‌ه- موستانگ بیشتر کمتر ‌و- ب، ام، و بیشتر کمتر ‌ز- کامارو بیشتر کمتر ‌ح- مرسدس بنز بیشتر کمتر ‌ط- جگوار بیشتر کمتر ‌ی- شورولت بیشتر کمتر ‌ک- مطمئن نیستم 15- نزدیک ترین دوست شما می خواهد از لیست اتومبیل های فوق یکی را که مناسب شخصیت شما تشخیص می دهد، انتخاب کند (در مورد هزینه آن اصلا نگران نباشید) فکر می کنید کدایک را برای شما انتخاب کند؟ الف ب ج د ه و ح ط ی ک 16- آیا انتخاب شما با انتخاب دوستتان یکی است؟ بلی خیر 17- بدون در نظر گرفتن شغل فعلی، آموزش و پیشینه خود، چنانچه اگر آزادی انتخاب داشتید، کدام یک از مشاغل زیر شما را بیشتر جذب می کرد و کدام یک کمتر ‌أ- ریاست کتابخانه یک دانشگاه بزرگ بیشتر کمتر ‌ب- منشی یک تهیه کننده مشهور بیشتر کمتر ‌ج- ورزشکاری در سطح جهانی بیشتر کمتر ‌د- مدل موفق لباس های روز بیشتر کمتر ‌ه- یک روان شناس برجسته بیشتر کمتر ‌و- مدیر یک موسسه آموزشی مدرن و مترقی بیشتر کمتر ‌ز- زنی خانه دار با خانواده ای سعادتمندو خشنود بیشتر کمتر ‌ح- نویسنده ای موفق بیشتر کمتر ‌ط- ستاره سینما یا تئاتر بیشتر کمتر ‌ی- همسر یک نویسنده موفق اما گوشه گیر و منزوی بیشتر کمتر ‌ک- مطمئن نیستم 18- نزدیک ترین دوست شما باید از میان لیست فوق، یکی را که مناسب شخصیت و خصوصیات شما تشخیص می دهد، انتخاب کند.(میزان سن، توانایی ها یا قابلیت های شما مطرح نیست). فکر می کنید کدام یک را انتخاب کند؟ الف ب ج د ه و ح ط ی ک 19- آیا انتخاب شما با انتخاب دوستتان یکی است؟ بلی خیر Understanding your self. Pub: SIGNET مترجم: رضا خانی، ناشر موسسه روان تجهیز

0

قیاس هولمز راهه برای ارزیابی دگرگونی های زندگی

«مقیاس استرس»

موقعیت های زیر را یک به یک بخوانید، دگرگونی های زندگی خود را در دوازده ماه گذشته و امتیازهای مربوط به آن ها را علامت بزنید.

موقعیت امتیاز پاسخ
1- فوت همسر 100  
2- طلاق 73  
3- جدایی از همسر 65  
4- زندانی شدن 63  
5- فوت یکی از اعضای خانواده 63  
6- زخمی یا بیمار شدن 53  
7- ازدواج 50  
8- از دست دادن کار  47  
 9- آشتی با همسر 45   
 10- بازنشستگی 45   
 11- تغییر در سلامتی یکی از اعضای خانواده 44   
 12- حاملگی 39   
 13- مسائل جنسی 39   
 14- ورور عضو جدید به خلنواده 39   
 15- تغییر در کار 39   
 16- تغییر در مضعیت اقتصادی 38   
 17- تغییر در تعداد درگیری ها با همسر 35   
 18- وام مهم مسکن 32   
 19- ناتوانی در پرداخت وام مسکن یا وام دیگر 30   
 20- تغییر در مسؤولیت های زندگی 29   
 21- رفتن یک فرزند از خلنه 29   
 22- اختلاف با والدین همسر 29   
 23- تحقق یافتن برنامه های شخصی سطوح بالا 28   
24- شروع مجدد یا قطع کار همسر  26   
 25- شروع یا پایان تحصیلات 26   
 26- تغییر در شرایط زندگی 25   
 27- تجدید نظر در عادات شخصی 24   
 28- مساله با والدین 23   
 29- تغییر در ساعات یا شرایط کار 20   
 30- تغییر محل سکونت 20   
 31- تغییر محل تحصیل 20   
 32- تغییر در سرگرمی ها 19   
 33- تغییر در فعالیت های مذهبی 19   
 34- تغییر در فعالیت های اجتماعی 18   
 35- وام کوچک خرید خانه یا... 17   
 36- تغییر در ساعات خواب 17   
 37- تغییر در تعداد دورهم جمع شدن های خانوادگی 16   
 38- تغییر در عادات غذایی 15   
 39- گذراندن تعطیلات تابستانی 13   
 40- شرکت در جشن های نوروزی 12   
 41- خلاف کاری های جزیی 11   

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 


0


 

آزمون اول: آیا شغل شما به عنوان مدیر یا تصمیم گیرنده، منبع استرس است؟

رویداد زندگی

بلی

خیر

1- آیا بی کار هستید یا احتمال دارد کارتان را از دست بدهید؟    
2- آیا مسؤولیت مردان و زنانی را بر عهده دارید؟    
3- آیا مسژولیت نتایج با شماست؟    
4- آیا به طور دائم تصمیم می گیرید؟    
 5- آیا در سازمان خود با اشخاص دیگر رقابت دارید؟    
 6- آیا سازمان شما با سازمان های دیگر رقابت دارد؟    
 7- آیا سازمان شما،به تازگی تغییراتی یافته است: اخراج ها، گسترش و افزایش مشاغل، تغییر محل، تغییر در مسؤولیت ها، تعویض مسؤولیت ها و...    
 8- آیا مجبور هستید همیشه درآمد خوبی داشته باشید؟    
9- آیا هر روز بیش تر از 10 ساعت کار می کنید؟    
 10- آیا کار شما اجازه می دهد که پیش بینی هایی به عمل آورید؟    
 11- آیا به طور دائم باید اختلاف های زیر دستان را حل کنید؟    
 12- آیا در اکثر مواقع باید ارتباط برقرار کنید، جلسه تشکیل دهید و گروه هایی به وجود آورید؟    
 13- آیا به طور دائم باید وقت خود را تنظیم کنید؟    
 14- آیا باید ضرب العجل ها را رعایت کنید؟    
 15- آیا در اکثر مواقع باید بین شهرها مسافرت کنید (بیشتر از یک بار در هفته)؟    
 16- آیا به زور دائم باید تغییرات آب و هوا را تحمل کنید(بیش از یک بار در ماه)؟    
 17- آیا باید به فکر غذای دیگران باشید؟    
 18- آیا مجبورید با افراد سیگاری کار کنید یا خود سیگار می کشید؟    
 19- آیا کار شما طوری است که باید به طور کامل سرمایه گذاری کنید یا به طور کامل وقت بگذارید؟    
 20- آیا به طور مرتب از تعطیلات تابستانی استفاده می کنید؟    
 21- آیا کار مانع می شود که زندگی خانوادگی داشته باشید؟    
 22- آیا محل کار از محل سکونت شما دوراست (بیشتر از نیم ساعت رفت و آمد)؟    
 23- آیا مجبورید هر روز مسیر طولانی و پر زحمتی را طی کنید؟    
 24- آیا پر زحمت بودن مسیر به خاطر ازدحام جمعیت است؟    
 25- آیا کارهای افتخاری نیز انجام می دهیدیا در خارج از سازمان نیز مسؤولیت دارید؟    
 26- آیا در حال حاضر از نظر مالیات تحت فشار هستید    
 27- آیا از طرف بالا دستی ها اذیت می شوید.    

 28- آیا شما با مشتری ها تماس دا ئمی دارید؟

   
 29- آیا از نظر شغلی خیلی سریع پیشرفت کرده اید؟    
 30- آیا شغل شما ارزش خود را ازدست داده است؟    
 31- آیا احساس می کنید که به اندازه کافی کار ندارید؟    
 32-  آیا اتفاق می افتد که کار برای شما کسل کننده باشد؟  

0


 

آیا بهداشت زندگی شما منبع استرس است؟

سوال

بلی

خیر

1.     آیا به اندازه کافی می خوابید؟

 

 

2.     آیا ساعات خواب شما مرتب است؟

 

 

3.     آیا بر اثر سروصدا ناراحت هستید؟

 

 

4.     آیا به طور مورتب ورزش می کنید یا فعالیت بدنی دارید(سه ساعت در هفته)؟

 

 

5.     آیا به طور مرتب پیاده روی می کنید؟

 

 

6.     آیا هر روز بیشتر از یک پاکت سیگار می کشید؟

 

 

7.     آیا هر روز بین 10 تا 20 عدد سیگار می کشید؟

 

 

8.     آیا آنقدر غذا می خورید که احساس ناراحتی می کنید؟

 

 

9.     آیا خود را آدم پرخور می دانید؟

 

 

10. آیا هر روز بیش از ده لیوان چای می خورید؟

 

 

11. آیا معمولا غذای پر حجم می خورید؟

 

 

12.آیا هر روز کمتر از یک لیوان آب می خورید؟

 

 

13.آیا به نظر خودتان، رژیم غذایی شما نامتعادل است؟

 

 

14.آیا به رغم ناسازگار بودن برخی غذا ها، بازهم برای خوردن آن ها اصرار می ورزید؟

 

 

15.آیا در محیط الوده زندگی می کنید؟

 

 

16.آیا به طور مرتب استراحت می کنید؟

 

 

17.آیا در منطقه پر جمعیت زندگی می کنید؟

0


\آیا زندگی شخصی شما منبع استرس است؟

سوال

بلی

خیر

1.     آیا در آستانه طلاق یا جدایی هستید؟

 

 

2.     آیا با همسر خود اختلاف دائمی دارید؟

 

 

3.     آیا بر خلاف میل باطنی خود، تنها زندگی می کنید و ناراحت هستید؟

 

 

4.     آیا از نظر عاطفی احساس خلا می کنید؟

 

 

5.     آیا همسر شما دشواریهای شغلی دارد؟

 

 

6.     آیا فرزندان شما، از نظر تحصیل یا شغل، موجب نگرانی شما هستند؟

 

 

7.     آیا والدین شما، از نظر شغل یا سلامت موجب نگرانی شما هستند؟

 

 

8.     آیا فرزندان یا همسر شما از نظر سلامت مشکل دارند؟

 

 

9.     آیا با والدین خود اختلاف های شدید داشته یا دارید؟

 

 

10. آیا با فرزندان خود تعارض دارید؟

 

 

11. آیا به بیماری مزمن گرفتارهستید، به طوری که شما را رنج می دهد یا ممکن است معلول کند؟

 

 

12.آیا فعالیت های فرهنگی منظم دارید؟

 

 

13.آیا سرگرمی های منظم دارید؟

 

 

14.آیا نگرانی های اقتصادی دارید؟

 

 

15.آیا از زندگی شهری بیزار هستید؟

 

 

16.آیا در محیط آلوده زندگی می کنید؟

0


آیا شخصیت شما منبع استرس است؟

سوال

بلی

خیر

1.     آیا به طور ذاتی مضطرب هستید؟

 

 

2.     آیا بدبین هستید یا بلافاصله جنبه منفی هر چیز را می بینید؟

 

 

3.     آیا از آینده می ترسید یا نگران هستید؟

 

 

4.     آیا تمایل دارید گذشته را نشخوار یا تکرار کنید؟

 

 

5.     آیا اغلب به همان تصمیم اول بر می گردید؟

 

 

6.     آیا به دشواری تصمیم می گیرید؟

 

 

7.     آیا احساس ناراحتی می کنید؟

 

 

8.     آیا احساس می کنید زندگی دشوار است؟

 

 

9.     آیا، در مجموع درون گرا هستید؟

 

 

10. آیا، در مجموع، ناراضی هستید؟

 

 

11. آیا در مقابل انتقاد ناراحت می شوید؟

 

 

12.آیا کینه توز هستید؟

 

 

13.آیا بیشتر از انتظار پرخاشگری می کنید؟

 

 

14.آیا در تشخیص خطاهای خود مشکل دارید؟

 

 

15.آیا معمولا کارها را به فردا موکول می کنید؟

 

 

16.آیا، اگر کارها مطابق میل شما پیش نرود، تمایل دارید نق بزنید؟

 

 

17.آیا هیجانی هستید و به اسانی عصبانی می شوید؟

 

 

18.آیا خود را ناتوان و بی دست وپا می دانید؟

 

 

19.آیا به آسانی خود را گنهکار می شمارید؟

 

 

20.آیا احساس می کنید زندگی شما بی معناست؟

 

 

21.آیا در زمدگی هدف ندارید؟

 

 

22.آیا احساس می کنید که همیشه تقصیر با دیگران است؟

 

 

23.آیا اصول زندگی کاملا ثابتی دارید؟

 

 

گنجی، حمزه. ارزشیابی شخصیت. نشر ساوالان

0

تاملی روش شناختی درباره منطق فازی
در این جا می خواهم از یک مساله ی میان رشته ای (فلسفه و جامعه شناسی) آغاز کنم و آن این که مدل تقسیم دوتایی کردن- یا دوتایی دیدن امور به کار تبیین های علمی نمی آید. تامل و تردید راجع به صوری سازی مفهومی که از ارسطو بر ذهن و زبان ما مسلط شد و همچنان با همین مدل پدیده ها و واقعیت ها را تفسیر می کنیم. در این جا می خواهم از ماده خام این بحث صحبت کنم. منطق استدلالی دوتایی دچار یک مشکل است! منطق های دو ارزشی مثل درست/نادرست، بله/خیر، خوب/بد و به طور کلی منطق صوری مبتنی بر دوآلیسم "یا این یا آن" دچار مشکلی فلسفی - معرفت شناختی است.
تلاش می کنم این مساله را با عنوان «تاملی روش شناختی درباره منطق فازی» روشن کنم.
در این جا مرادم از «تامل» نوعی تردید درباره پیش فرض های نظام صوری سازی است.
منظورم از «روش شناسی» نحوه رجوع به واقعیت ها ونحوه تفسیر پدیده ها و به عبارتی مدل تحلیل امور است.
اگر منطق ارسطویی به صورت دوتایی صدق و کذب یا بله و خیر و یا به اصطلاح الف و نقیض الف امور مکان و موقعیت امور را مشخص می کرد، منطق فازی با شیوه ای چند ارزشی یا دست کم سه تایی امور را تقسیم بندی می کند. منطق فازی بیان دیگری برای جا دادن امور است. میان صدق  و کذب، راست و دروغ «امر میانه ای» وجود دارد.
در منطق سنتی و ارسطویی ما از یک زبان مصنوعی و فرمال دو تایی(یا این یا آن) برای توصیف واقعیت های پیچیده بیرونی استفاده می کنیم. شاید به دو دلیل ما از این منطق دوتایی استفاده می کنیم:
اول به خاطر عادت های روزمره و دوم به خاطر ساده بودن. ما تفسیر سیاه و سفید انگار امور را گرد یا به عبارتی ساده می کنیم.
پیشینه و طراح منطق فازی
ریشه بحث و ناکافی بودن دوآلیسم به کسانی مثل برتراند راسل برمی گردد:
هر چند منطق فازی ریشه اش به قبل از برتراند راسل بر می گردد اما راسل در چارچوب منطق از آن سخن گفت اما آن را تمام نشده رها کرد. او می گوید منطق سنتی بنا به عادت، فرض را بر این می گذارد که نمادهای به کار گرفته شده دقیق است. به همین دلیل، در مورد زندگی خاکی کاربرد ندارد، بلکه فقط برای زندگی آسمانی خیالی معتبر است. قانون میان الف و غیر الف وقتی درست است که نمادهای دقیقی به کار گرفته شوند، اما هنگامی که نمادها «مبهم» (فازی) هستند درست نیست، البته در واقع تمامی علامت ها همین گونه مبهم هستند. برخی از نوشته های برتراند راسل یا ماکس بلاک از اصطلاح "ابهام" و غیر دقیق استفاده می کردند. یعنی مثلا آیا یک سیب تا چه حد یک سیب است؟ آیا اگر نصف سیب گاز زده شود، باز هم یک سیب است؟ آیا اگر باز هم خورده شود سیب است؟ مرز سیب بودن و سیب نبودن در کجاست؟ منطق دو ارزشی فقط می گوید سیب هست یا نیست. اما «درجه» ی آن را مشخص نمی کند. ولی منطق مبهم می گوید نصف سیب هست، یک چهارم سیب تا صفر درصد سیب. یعنی بین بودن و نبودن رشته ای پیوسته از هر دو است. اگر یک دانه شن از یک تپه شن برداریم آیا هنوز آن تپه است؟ اگر یک دانه ی دیگر برداریم چه؟ تاکی تپه تپه می ماند؟ امروز دیگر مساله بودن یا نبودن نیست!
الهیات بودایی و گریز از منطق دو ارزشی
بن مایه این تئوری فازی بر یک دیدگاهی فلسفی نهاده شده است که سابقه ای دو هزار ساله در تاریخ فلسفه دارد. این نگاه بی تأثیر با فلسفه های شرقی نیز نیست. پیشتاز منطق فازی قدیم بودا در هند و شاگردانش لائوتسه در چین بودند که پنج قرن قبل از مسیح و دو قرن قبل از ارسطو زندگی می کرد. سیستم اعتقادی او گریز از جهان سیاه وسفید و برداشتن این حجاب دو ارزشی بود. از دید بودا جهان را باید سراسر تناقض دید. جهانی که «چیز ها» و «ناچیزها» در آن وجود دارد. در این دنیا گل های رُز هم سرخ اند و هم غیر سرخ، هم A  داریم هم نقیض A. بودا به پیروان خود اجازه نمی داد که او را در سوالات یا – یا (or – either) به دام بیندازد. هنگامی که از او سوالات دو ارزشی می پرسیدند سکوت اصیل می کرد. مثلا وقتی که از او پرسیده می شد جهان «متناهی» است یا «نامتناهی»، استادان بودایی آن را به این سوال بدل می کردند: «قبل از این که به دنیا بیایید صورت شما چگونه بود؟» اگر با یک دست بخواهید کف بزنید چه صدایی دارد؟ هدف آن که از بند پوسته سیاه و سفید کلمات بیرون بیایند و به روشنی و آگاهی برسند.
                                          این جدول را می توان در نظر گرفت
 
دو ارزشی
ارسطو
A یا غیر A
کامل
همه یا هیچ
 
   
چند ارزشی
بودا
A و غیر A
جزئی
مقدارهای پیوسته بین صفر و یک
 
 
مثال قدیم دیگری که می گفتند این بود:
 اگر یک آتنی بگوید آتنی ها همیشه دروغ می گویند،آیا این آتنی راست می گوید یا دروغ؟ اینجا در نقطه میانه راست و دروغ هستیم و این جمله در منطق دو ارزشی سیاه و سفید یک پارادوکس است. اما در منطق (مبهم) یا فازی نه. این جمله همزمان 50 درصد راست و 50 درصد دروغ است. یک جمله می تواند 90درصد راست و 10 درصد دروغ باشد و غالب حرفهای مردم اینچنین است.
مثال زنون و تپه شن:
«زنون» دانه ای شن را از روی تپه ای برداشت و به شاگردانش گفت که آیا این همان تپه است؟ شاگردانش گفتند بله سپس گفت حال این شن ها را این قدر از روی تپه برداریدکه دیگر این تپه (نا تپه)شود، در حقیقت زنو می خواست از نقطه ی x1 به نقطه یx2 برسد ومجموعه تفکر فازی را به شاگردانش بیاموزد.
مدل نو و تحلیل منطق فازی
نام منطق فازی بیان کننده یک ایده یا خانواده ای از ایده هاست که روی «چه مقدار» بودن و چه مقدار نبودن، «تا کی» بودن و نبودن است، «چگونه» بودن و نبودن تأکید دارد. در سال 1965 پروفسور لطفی زاده مقاله «مجموعه فازی» fuzzy sets را منتشر ساخت. در این مقاله، لطفی زاده چیزی را که برتراند راسل، جان لوکاسیه ویچ، ماکس بلک و دیگران آن را «ابهام» یا «چند ارزشی» می نامیدند «فازی» نامید. از این جا منطق فازی به یک چارچوب علمی (یا شاید فلسفی) بر می گردد که لطفی زاده تحت عنوان مجموعه های فازی در دانشگاه کالیفرنیا از آن سخن گفت. منطق فازی نوع و «میزان عضویت» را بازنمایی می کند و فضای دو ارزشی صفر و یک را به فضای سه ارزشی صفر، 5% و یک و چند ارزشی تعمیم می دهد. ارزش های صفر و یک مساوی از نقطه میانی، یعنی 5% قرار می گیرند. بدین ترتیب، می توان صحبت از انواع و میزان عضویت کرد که به آن «عضویت فازی» اطلاق می شود. بر مبنای منطق فازی، می توان گفت امور به شکل نسبی درجه بندی می شود(کاسکو) حقیقت چیزی بین صفر ویک است. در این دستگاه معرفتی حقیقت، سیاه و سفید به حقیقت خاکستری انتقال می یابد، هم برساخته های معرفت شناسانه و هم نهادهای اجتماعی و سیاسی تابع اصل عدم قطعیت می شوند.
در روش شناسی فازی، صدق یک گزاره زیر مجموعه فازی یک بازه زمانی (0 و 1) فرض می شود و بین صدق وکذب ارزش سومی وجود دارد که گزاره های این ارزش غیر قطعی و از حیث صدق و کذب غیر دقیق اند. درجه عضویت گزاره های فازی مبتنی بر ارزش هایی بین صفر و یک است.
درمنطق دوارزشی، «محمول» ها قطعی فرض می شوند: هر ایرانی آسیایی است اما در منطق های فازی، محمول ها غیر قطعی اند. قد بلند بودن و سنگین بودن و زیبایی و رضایت از زندگی و... از محمول های فازی محسوب می شوند. قد بلند تعریف قطعی ندارد. در منطق دو ارزشی سورها همه یا برخی اند اما در سورهای فازی خیلی، بیشتر، کمتر و...
در روش شناسی فازی واقعیت به مثابه یک «کلِ ترکیب بندی شده» درک می شود که از ترکیب سه بُعد واقعیت (منحصر به فرد بودن، تنوع و عمومیت) ساخته می شود.
بر این اساس پدیده های اجتماعی را بر حسب سنخ ها و فردها ببینیم و موردها را به سنخ ها و خرده سنخ ها و سنخ های تلفیقی فرموله کنیم.در معرفت فازی، واقعیت اجتماعی هویت فازی دارد و بر حضور منحصر به فرد بودن، تنوع و عمومیت واقعیت اجتماعی تأکید می کند.
نمودار رسم یک سیب از سیب صد در صد به سیب صفر، می بینیم که ارزش های انطباقی آن خطی بین صفر و یک را به وجود می آورد.
در منطق ارسطویی یا A یا نقیض A . به طور کلی منطق ارسطویی منطق یا این یا آن است. نگاه ارسطویی چنان پیش رفت که این ذهنیت را به وجود آورد که هر پدیده ای یا درست است یا نادرست. در دستگاه دو ارزشی ارسطو نمی توان تا اندازه ای راستگو بود و ضمنا کمی هم دروغگو بود. نمی شود همزمان نسبتا جوان بود و تا اندازه ای هم پیر. فلسفه ارسطویی "جا"ی چیزها را مشخص کرده است.
منطق فازی، چند ارزشی است و اجازه می دهد که ارزشهایی را بین دو ارزشی هایی مثل " درست / نادرست"، " بله / خیر" یا " بالا/ پایین" و … تعریف کرد. می توان مفاهیمی چون "خیلی"، " نسبتاً "، "تقریباً " و … را که پایه های اندیشه و استدلالهای معمولی انسان می باشند، به صورت ریاضی درآورد تا بوسیله کامپیوتر قابل فهم باشند و از این طریق بتوان برنامه های کامپیوتری که به منطق و تفکر انسان نزدیکترند را بوجود آورد.
کلماتی نظری خوب/ بد، جوان/ پیر، بلند/ کوتاه، قوی/ ضعیف،/ گرم/ سرد و زشت/ زیبا مرز مشخصی ندارند. مثلا علی "باهوش" است. گل رز "زیبا"ست.جان "پیر" است. اگر گفته شود که جان 30 سال دارد. آیا جان پیر است؟ بله یا خیر؟ آیا جوان است؟ اطلاعات بیشتری اضافه می کنیم. در چه فرهنگی چه کسی را پیر و جوان می گویند. پیری و جوانی تابع "درجات" است. این یک مفهوم فازی است. پیر و جوان معرف زیر مجموعه های فازی است از جمعیت انسانی. نتیجه این که مرز را کجا تعیین می کنیم؟ این سوال استدلال سیاه و سفید را در جهان از خاکستری ها به دام می اندازد. در برخی از فرهنگ ها بزرگسالی از اولین ثانیه هجدهمین سالگرد تولد شروع می شود.
زیبایی هم فازی و هم نسبی است. زیبایی به شخص و به فرهنگ بستگی دارد. مرز مشخصی برای باهوش بودن و زیبا بودن وجود ندارد. در علومی نظیر ریاضیات و منطق، فرض بر این است که مرزها و محدوده های دقیقا تعریف شده ای وجود دارد و یک موضوع خاص یا در محدوده آن مرز می گنجد یا نمی گنجد. مواردی چون همه یا هیچ، فانی و غیر فانی، زنده یا مرده، سفید یا سیاه، صفر یا یک، در این علوم هر گزاره ای یا درست است یا نادرست، پدیده های واقعی یا سفید هستند یا سیاه.
این باور به سیاه و سفیدها، صفر و یک ها و کلا نظام دو ارزشی به گذشته باز می گردد و دست کم به یونان قدیم و ارسطو باز می گردد. نظام ارسطویی تبدیل به نظام اندیشیدن هم شد. به طوری که در زبان و آموزش و افکار ما رسوخ پیدا کرد. منطق دو ارزشی درست یا درست به یک پارادایم مسلط معرفت شناختی و حتی روش شناختی تبدیل شد. سیاه یا سفید صفر یا یک. شاید براساس همین ذهنیت است که کی یرکه گارد کتاب بودن و داشتن را با اساس تصمیم یا این یا آن می نویسد.
می توان مواردی را یافت که منطق ارسطویی درباره آنها صحیح باشد اما نمی توان آن را تعمیم داد. در دنیایی که در آن زندگی می کنیم، اغلب چیزهایی که درست به نظر می رسند، نسبتا درست هستند و درمورد صحت و سقم پدیده های واقعی همواره درجاتی از عدم قطعیت صدق می کند. به عبارت دیگر، پدیده های واقعی تنها سیاه یا تنها سفید نیستند، بلکه تا اندازه ای خاکستری هستند. پدیده های واقعی همواره فازی، "مبهم" و "غیر دقیق" و پیچیده و... هستند.
در نظام ارسطویی راه میانه ای وجود ندارد. در منطق ارسطویی حالت میانه ای وجود ندارد و شیوه های استدلال قطعی و صریح است. در حالی که ریاضیات فازی بر پایه استدلال تقریبی بناشده که در آن منطبق با "طبیعت" و سرشت "سیستم های انسانی" بنا شده است. در این نوع استدلال حالت های صفر و یک تنها مرزهای استدلال را بیان می کنند و در واقع استدلال تقریبی حالت تعمیم یافته استدلال قطعی و صریح ارسطویی است.
منطق فازی، یک جهان بینی جدید است که به رغم ریشه داشتن در فرهنگ مشرق زمین با نیازهای دنیای پییچیده امروز بسیار سازگارتر از منطق ارسطویی است. دنیایی که ما در آن زندگی می کنیم، دنیای "مبهمات" و "عدم قطعیت ها" است. مغز انسان عادت کرده است که در چنین محیطی فکر کند و تصمیم بگیرد.
منطق درست یا غلط، صفر یا یک، سیاه و سفید اما منطق فازی درستی هر چیزی را با یک عدد که مقدار آن بین صفر و یک است نشان می دهد. مثلا اگر رنگ سیاه را عدد صفر و رنگ سفید را عدد 1 نشان دهیم آن گاه رنگ خاکستری عددی نزدیک به صفر خواهد بود.
در منطق فازی جملاتی هستند که مقداری درست و مقداری نادرست هستند. مثلا هوا سرد است. یک گزاره منطق فازی است که درستی آن گاهی کم گاهی زیاد است. گاهی همیشه درست است و گاهی همیشه نادرست وگاهی تا حدودی درست است.
لوازم و تکنیک ها و ابزارهای امروزی بر اساس منطق فازی و ترکیبی ساخته شده اند. جهان صنعت را دگرگون کرد. منطق دیچیتالی و دستگاه های الکترونیکی مرهون منطق فازی است.
مثال ها:
= کامپیوتری که درحالت stand by است؛ خاموش است یا روشن؟
= انسانی که دچار مرگ مغزی شده است و گاهی تا شش ماه در حالت کما است مرده است یا زنده؟
= نصف یک سیب باز هم سیب است یا نه؟
= دانش آموزی که تنها در درس علوم نمره کمی گرفته زرنگ است یا تنبل؟(مثال نظام ارزشیابی تحصیلی برای دانش آموزان) مواد درسی. انتظارات، معیارها(در حد انتظار، نزدیک به حد انتظار و احتیاج به تلاش)
نشان پیچیده بودن بچه ها و نظام آموزشی و موقعیت درسی و مدرسه ای و دیگر سازه های آموزش است)
= ان الصلوه تنها عن الفحشا و المنکر. مطابق منطق ارسطویی، اگر فردی نماز بخواند آنگاه از هر کار زشتی باز داشته می شود. حال سوال این است که اغلب افراد نماز به جا می آورند، ولی بعضی اعمال که خود فحشا و منکرند نیز مرتکب می شوند. توجیه این عمل چیست؟ جواب این است که نماز خواندن یک مفهوم بی نهایت ارزشی است یعنی ارزش نماز اغلب بین صفر و یک است. از طرفی دوری از فحشا و منکر نیز می تواند بی نهایت ارزشی باشد. یک فرد مرتکب فحشا کوچک و یا متوسط و یا بزرک و یا خیلی بزرگ.  دارای درجات است. بنابر این فحشا و منکر روی یک طیف است.
«ادب از که آموختی ازبی ادبان» در حقیقت استفاده از نقاط فضای فازیA´)A)است، یعنی به طور معمول بیشتر افراد از انسانهای با ادب درس می گیرند نه از انسانهای بی ادب. ولی از انسانهای بی ادب نیزمی توان درس گرفت.
منطق ارسطویی بحث «بود و نبود» و تفکر فازی بحث «اجتماع و اشتراک» است.
از بحث منطق فازی استفاده می کنم و از مفاهیم و دوگانه های دین پژوهی یا فلسفه و جامعه شناسی سخن می گویم. واقعیت های بیرونی فازی اند تفسیرشان باید فازی باشد. و چنین است مفاهیم تقابلی در دین پژوهشی:برون دینی/ درون دینی،  گوهر دین/ صدف دین، خیر/ شر، سنتی/ مدرن، دنیا/عقبی، مرگ/ زندگی، دیندار/ بی دین، خوب/ بد، علم/ ثروت، عالم/ عامی و...می توان این مفاهیم دوگانه را بر اساس فازی بودن تفسیر کرد.
مفاهیم تقابلی در جامعه شناسی: عمومی/ خصوصی، کیفی/ کمی، واقعیت/ ارزش، سوژه/ ابژه، تصویر/ متن، نظریه/ عمل، اصالت فرد/ اصالت جامعه، خُرد/ کلان، نسبی گرایی/ عینیت باوری، رئالیسم و ایده آلیسم، خود و دیگری و...
 مجردی/ متأهلی، مذکر/مونث یک تقسیم باینری است، اما رضایت از زندگی داشتن و نداشتن یک تقسیم فازی است. اگر در این نشست سوال شود متاهل دست ها را بالا ببرند یقینا عده زیادی بالا می برند اما اگر گفته شود چه کسی از زندگی و کارش راضی است، مساله پیچیده تر می شود. در منطق باینری مرزهای مونث و مذکر یا مجرد و متاهل مشخص است. در تفکر فازی مجاز به بیان کلماتی از قبیل کاملا درست،کم و بیش،درست،تقریبا،غیر ممکن،به ندرت و... می باشیم. ولی در منطق باینری جوابها یا درست هستند یاغلط. مانند عملکرد کامپیوترها که بر اساس منطق باینری ست (0، 1) ما در کامپیوتر «ممکن است»، «شاید»، «تقریبا» نداریم در حالی که بسیاری از مسایل به صورت نسبی بوده و نمی توان برای آن جواب باینری پیدا کرد. در نقطه ی x=0 و نقیضش A´)A)دورترین فاصله را دارند. این نقطه همان تفکر باینری ست برای مثال (مذکر-مونث) وقتی از جمعی بپرسند چند نفر از این جمع مونث وچند نفر مذکرهستند دقیقا مرزها مشخص است، حال هر چه از نقطه ی X1 به سمت نقطه ی X2پیش رویم فازی بودن بیشتر می شود. دنیا سیاه یا سفید نیست بلکه رشته ای پیوسته بین این دو است و همانطور که اینشتین گفت: خداوند تاس بازی نمی کند. منطق فازی رفته رفته جایگزین منطق دو ارزشی خوب و بد ارسطو شده است. بدین معنی که همزمان همه موارد وجود دارد، اما به درجه ای از کل.
بنابراین:
مشکل این است که ما با مفاهیم منطقی می خواهیم مسائل پیچیده واقعی را به صورت ساده وزن کنیم.
ما درباره صفرها و یک ها صحبت می کنیم، اما واقعیت ها چیزی بین این هاست. جهانی فازی داریم که توصیف آن غیر فازی است. جملات و بیان های منطق صوری و صفر و یک کامپیوتر درست و نادرست اند. یک یا صفر هستند اما بیان های مربوط به جهان واقعی متفاوت اند. این است که مسائل منطقی را از مسائل از واقعی جدا می کند.
دیگر برای یک کسی که منطق فازی را قبول دارد مرز زندگی و مرگ مشخص نیست.چون در همان زمان که بدنیا آمدی حرکت رو به مرگ هم آغاز می شود و مرگ مغزی دیگر معنی ندارد.چون تا زمانی که سلولی زنده است زندگی وجود دارد ولی منطق ارسطویی موجود می گوید وقتی فرکانس های مغزی قطع شد و دستگاه چیزی نشان نداد، مرگ فرا رسیده است.کسی که شش ماه در حالت کما است زنده است یا مرده؟ هم زنده است هم مرده. منطق دو ارزشی می گوید مثلا مغز زنده است صد در صد درست است. منطق فازی و چند ارزشی می گوید این جمله تا درجه ای کمتر از 100  درصد درست است. منطق فازی اطمینانش از 99 درصد تا یک است. منطق فازی کسرها را در هم ضرب می کند اما منطق دو مقداری یک ها را در هم ضرب می کند.
 منطق دو ارزشی زیرمجموعه منطق فازیست و تفکر فازی باعث می شود انسان در زندگی بسیاری از امور را نسبی ببیند. هر چیزی ممکن است درصدی اشتباه یا درست باشد پس به همان اندازه باید رفتار فازی نشان داد و تصمیم فازی گرفت و نه کلا رد کرد یا کلا عصبانی شد یا کلا موافقت کرد.شناوری و انعطاف پذیری در منطق فازی وجود دارد. منطق فازی به سرعت می آید و همه چیز را فرا می گیرد. در منطق فازی حقیقت تقریبا تمام حقیقت کستری و جزئی است.
ما با بیان هایمان جهان واقع را توصیف می کنیم. کلمات ما جهان را به یک الف سیاه و غیر الف سفید تقسیم می کند. زبان دو ارزشی ما وادارمان می کند. اما واقعیت های بیرونی این منطق را زیر سوال می برد. ما برای جهان خاکستری سه هزار سال است که زبان خاکستری داشته ایم.
در این جا بحث این نیست که منطق باینری ناکارامد است، بلکه بحث این شکل که به جای این که بر مبنای صفر و یک (دو ارزشی) امور را تفسیر کنیم با بازه ای اعداد و مراتب و درجات و طیف ها به تفسیر امور بپردازیم. با این نگاه این بهتر می توان از مفاهیمی مثل اشتراک و اجتماع سخن گفت.
دو حادثه در اوایل قرن بیستم منجر به شکل گیری «منطق فازی» یا «منطق مبهم» شد (منطق فازی یعنی توان استدلال با مجموعه های فازی). اولین حادثه پارادوکس های مطرح شده توسط برتراند راسل در ارتباط با منطق ارسطویی بود. برتراند راسل بنیادهای منطقی برای منطق فازی (منطق مبهم) را طرح نمود، اما هرگز موضوع را تعقیب نکرد. برتراند راسل در ارتباط با منطق ارسطویی چنین بیان می دارد:
دومین حادثه، کشف «اصل عدم قطعیت» توسط هایزنبرگ در فیزیک کوانتوم بود. اصل عدم قطعیت کوانتومی هایزنبرگ به باور کورکورانه ما به قطعیت در علوم و حقایق علمی خاتمه داد و یا دست کم آن را دچار تزلزل ساخت. هایزنبرگ نشان داد که حتی اتم های مغز نیز نامطمئن هستند. حتی با اطلاعات کامل نمی توانید چیزی بگویید که صددرصد مطمئن باشید. هایزنبرگ نشان داد که حتی در فیزیک، حقیقت گزاره ها تابع درجات است.
منطق فازی نیز یک منطق چند ارزشی است. در این منطق به جای درست یا نادرست، سیاه یا سفید، صفر یا یک، سایه های نامحدودی از خاکستری بین سیاه و سفید وجود دارد. تمایز عمده منطق فازی با منطق چند ارزشی آن است که در منطق فازی، حقیقت و حتی ذات مطالب هم می تواند نادقیق باشد. در منطق فازی، مجاز به بیان جملاتی از قبیل «کاملاً درست است» یا «کم و بیش درست است» هستیم. حتی می توان از احتمال نادقیق مثل «تقریباً غیرممکن»، «نه چندان» و «به ندرت» نیز استفاده کرد. بدیهی است منطق فازی نظام کاملاً انعطاف پذیری را در خدمت زبان طبیعی قرار می دهد.
کاربرد حالت های فازی
از کاربردهای حالت فازی این است که ماشین ها هوشمندتر شد از جمله دوربین ها و ویدئوهای کوچک، تلویزیون، ماکروفرها ماشین های لباس شویی خطوط انتقال و دیگر ماشین ها و  ترافیک و عبور مرورهای شهری و...
یک قاعده فازی مفاهیم فازی را به شکل جملات شرطی به یکدیگر مربوط می سازد: اگر ایکس، آ است آنگاه وای، ب است. اگر عبور و مرور "سنگین" است، آنگاه چراغ سبز را "بیشتر نگه دارید". اگر هوا سرد است، باید درجه تهویه مطبوع را تغییر دهید. اگر آب آلوده است، مواد پاک کننده بیشتری باید اضافه کرد. اگر تصویر تیره و تار است باید کمی عدسی دوربین را تغییر دهید. ساخت ماشین های هوشمند نتیجه درک فازی از امور است.
ماکس بلک می گوید «ابهام» موجود در کلمه صندلی صفت مشخصه تمامی موضوعاتی است که استفاده از آن ها مستلزم تنوع و احساس نیاز احساس است. در کلیه مواردی از این قبیل، حالت های مرزی یا چیزهای مشکوک به سادگی یافت می شود؛ موضوعاتی که اطلاق یک نام مشترک گروهی به آنها مشکل است.
منطق کلاسیک شبیه شخصی است که با یک لباس رسمی مشکی، بلوز سفید، کراوات مشکی، کفش های براق و غیره به یک مهمانی رسمی آمده است ومنطق فازی تا اندازه شبیه فردی است که با لباس غیر رسمی، شلوار جین و تی شرت. حالت فازی تمام مرزها و محدوده ها را تار و مبهم می کند، به طوری که گویی که کلمات ما جهان را با کارد قطعه قطعه می کند.
حالت فازی راه معرفت و استدلال را پایان یافته نمی داند. چون هر چیزی تا حدی مبهم است و برای وضوح بخشیدن به آن باید تلاش کرد.
نام دیگر حالت فازی منطق چند ارزشی است. معناش این است که در پاسخ به هر سوال، سه انتخاب یا بیشتر و طیف نامحدودی از انتخاب ها وجود دارد.
بحث مرکز/ پیرامون. در الهیات هایی که آموزه هایی دو تایی نیست شهرها هم مرکز/ پیرامون نیست. گفته می شود شهرهای چین مرکز و پیرامونی که در کشورهای غربی یا ما وجود دارد تقسیم بندی نشده است.
منطق فازی از طریق نظام چند ارزشی روی عضویت و درجه اجتماع و اشتراک واقعیت ها و گزاره های معرفتی تاکید می کند. دغدغه نوع و میزان عضویت در مجموعه را دارد. روی دسته بندی و طیف بندی و میزان عضویت تاکید می کند.
جمع بندی و نتیجه گیری

منطق باینری و ارسطویی امور را «حصری» می بیند اما در منطق فازی امور دسته بندی و درجه بندی می شوند.به جای دوگانه انگاری چند گانه انگاری می بینیم.با تقسیم امور دوتایی به توصیف رقیق و کم مایه می پردازیم اما با توصیف غلیظ و پر مایه نظر داریم.با منطق فازی امور شناور و انعطاف پذیر می شوند. با شناور شدن امور جای بیشتری پیدا می کنند.زمان مندی و مکان مندی وارد مقوله شناخت می شوند و به ظرفیت یک پدیده نگاه می شود.

منبع: http://balutestan.blogfa.com/post-207.aspx

0

پرسشنامه وقایع و تغییرات زندگی خانوادگی جوانان

هامیلتون آی. مک کابین، جوئن ام.پاترسون، جانت آر. گذوچووسکی

سنجیدن استرس در بزرگسالان جوان

Young Adult Family Inventory of Life Events and Changes. (YA-FILES)

لطفا در هریک تغییرات اجمالی خانواده را بخوانید و مشخص کنید که آیا این تغییر در 6 ماه گذشته در خانواده شما رخ داده است یا خیر. با گذاشتن علامت، با توجه مقیاس زیر یکی از سه پاسخ را انتخاب کنید.

1= بله، این تغییر شخصا برای خودم اتفاق افتاده است.

2= بله، این تغییر برای یکی از اعضای خانواده (ولی نه من) اتفاق افتاده است.

3= خیر، این تغییر برای هیچ یک از اعضای خانواده من اتفاق نیفتاده است.

خانواده به گروهی از اشخاص اطلاق می شود که با ازدواج، خون یا فرزندخواندگی به هم پیوند خورده اند، خواه با هم زندگی کنند و یا از هم دور باشند. یک خانواده، ناپدری، نامادری، نابرادری، ناخواهری و مادرخوانده یا پدر خوانده را نیز شامل می شود.

لطفا در نظر داشته باشیدکه در این پرسشنامه کلمات پدر، مادر، برادر و نظایر آن به معنی نامادری، ناپدری، پدر خوانده یا مادر خوانده، قیم، و نظایر آن نیز هست.

تغییرات خانواده

مشخص کنید در 6 ماه گذشته کدام از این تفییرات در خانواده شما رخ داده است؟

بله

بله

نه برای من

خیر

1)     یکی از اعضای خانواده من کار تازه ای شروع کرده است.

1

2

3

2)     یکی از والدینم شغل خود را ازدست داده و یا رها کرده است.

1

2

3

3)     والدینم طلاق گرفته، ویا باقهر، از هم جدا هستند.

1

2

3

4)     یکی از والدینم ازدواج مجدد داشته است.

1

2

3

5)     یکی از اعضای خانواده ام ازدواج کرده است.

1

2

3

6)     خانواده ام متوجه شده که یکی از اعضای آن اختلال یادگیری دارد.

1

2

3

7)     والدینم کودکی را به فرزندی قبول کرده اند.

1

2

3

8)     یکی از اعضای خانواده ام، وارد دوره راهنمایی یا دبیرستان شده است.

1

2

3

9)     یکی از کودکان یا نوجوانان خانواده وارد دانشگاه، کارآموزی شغلی یا نیروهای مسلح شده است.

1

2

3

10)یکی از والذینم شروع به تحصیل کرده است.

1

2

3

11)برادر یا خواهرم خانه را ترک کرده است.

1

2

3

12)یکی از اعضای جوان، ولی بزرگسال خانواده، وارد دانشگاه، کارآموزی شغلی یا نیروهای مسلح شده است.

1

2

3

13)یکی از والدینم یا هردوی آن ها شغل خود را تغییر داده یا شغل تازه ای شروع کرده اند.

1

2

3

14) خانواده به منزل تازه ای نقل مکان کرده است.

1

2

3

15)یکی از اعضای مجرد خانواده باعث بی آبرویی شده است.

1

2

3

16)یک عضو خانواده اقدام به سقط جنین کرده است.

1

2

3

17)برادر یا خواهری متولد شده است.

1

2

3

18)یک عضو مجرد خانواده دوستی از جنس مخالف پیدا کرده است.

1

2

3

19)خانواده به علت فقر تحت قیمومیت تامین اجتماعی یا کمک های دولتی قرار گرفته است.

1

2

3

20)خانواده از آتش سوزی، سرقت، ورشکستگی، یا سایر فاجعه ها صدمه دیده یا نابود شده است.

1

2

3

21)برادر یا خواهری فوت شده است.

1

2

3

22)پدر یا مادر فوت شده اند.

1

2

3

23)یک خویشاوند نزدیک فوت شده است.

1

2

3

24)یکی از دوستان یا اعضای خانواده نزدیک فوت شده است.

1

2

3

25)یکی از اعضای خانواده یا دوستان نزدیک خانواده "اقدام به خودکشی"، یا خودکشی منجر به فوت داشته است.

1

2

3

26)یک عضو خانواده شدیدا یسمار یا مصدوم شده است.

1

2

3

27)یک عضو خانواده در بیمارستان بستری شده است.

1

2

3

28)یکی از اعضای خانواده معلولیت جسمی پیدا کرده یا دچار بیماری دراز مدتی (مانند آسم) شده است.

1

2

3

29)یک عضو خانواده مشکل عاطفی پیدا کرده است.

1

2

3

30)یکی از پدر یا مادر بزرگ ها شدیدا بیمار شده است.

1

2

3

31)پدر یا مادر مسؤولیت بیشتری برای مراقبت از پدر بزرگ یا مادر بزرگ پیدا کرده است.

1

2

3

32)یکی از اعضای خانواده فرار کرده است.

1

2

3

33)خانواده به علت چک بی محل یا هزینه، زیر بار بدهی رفته است.

1

2

3

34)هزینه های خانواده به علت مراقبت های پزشکی، خوراک، پوشاک و سوخت (گاز، نفت و مانند آن ها) افزایش یافته است.

1

2

3

35)اوقات دور بودن پدر یا مادر از خانواده زیاد شده است.

1

2

3

36)یک عضو بزرگسال ولی جوان خانواده در مقابل همکاری و همراهی با خانواده مقاومت می کند.

1

2

3

37)بحث و جدل والدین افزایش یافته است.

1

2

3

38)بحث و جدل نوجوانان خانواده با یکدیگر زیاد شده است.

1

2

3

39)بین والدین و جوانان بحث و ناراحتی بر سر ظاهر افراد (مانند لباس یا ارایش مو) زیاد شده است.

1

2

3

40)بحث بر سر کار کردن در خانه زیاد شده است.

1

2

3

41)یک عضو خانواده از دارو یا مواد مخدر(بدون تجویز دکتر) استفاده می کند.

1

2

3

42)یک عضو خانواده مشروب زیادی می خورد.

1

2

3

43)نوجوان یا جوان خانواده از مدرسه اخراج شده یا ترک تحصیل کرده است.

1

2

3

44)بین والدین و جوانان بحث و ناراحتی بر سر مصرف سیگار، الکل یا مواد مخدر زیاد شده است.

1

2

3

45)یکی از اعضای خانواده به زندان یا مرکز اصلاح و تربیت افتاده است.

1

2

3

46)یک عضو خانواده مورد سرقت یا حمله(جسمی و جنسی) قرار گرفته است.

1

2

3

ثنایی، باقر و همکاران. مقیاس های سنجش خانواده و ازدواج. انتشارارت بعثت 1387

0
مقیاس مقدار ترس- اقتباسی
Fear Quantity Scale. By Geer 1965
در زیر تعدادی شئ، تجربه و رویداد ارائه شده است. مقدار ترس خود را از هریک بر اساس مقیاس مشخص کنید.
0=هیچ، 1= خیلی کم، 2= اندکی، 3= تا حدودی، 4= زیاد، 5= خیلی زیاد، 6= شدیدا
1- اشیای نوک تیز           6- عنکبوت
2- اجساد مردگان            7- رعد و برق
3- احمق به نظر رسدن    8- بیماری روانی
4- اشتباه کردن              9- سگ های ولگرد
5- آب های عمیق          10- حشرات نیش دار
چارلز اس. کارور و مایکل اف. شی یر. نظریه های شخصیت. ترجمه احمد رضوانی. معاونت فرهنگی آستان قدس رضوی. 1375