امروز پنجشنبه 01 آذر 1403 http://azmoon.cloob24.com
0

مقدمه
بررسی بسیاری از برنامه ها و طرح های رفاه اجتماعی نشان می دهد که این برنامه ها به طور موفقی اجرا شده اند؛ چرا که به نظر می رسد مراجعین بعد از انجام برنامه ها عملکرد خوبی داشته اند. مثلا ممکن است بیشتر افراد بعد از گذراندن دوره های آموزشی شغل مناسب پیدا می کنند. یا بیشتر افراد می توانند ارتباطات بین فردی خود را به نحو موثری گسترش دهند. با این وجود سوال اساسی این است که: آیا آموزش گیرندگان در برنامه های رفاه اجتماعی، به خاطر شرکت در برنامه های آموزشی توانسته اند شغل مناسب (یا ارتباطات موثر) بدست آورند یا علت چیز دیگری است؟ پاسخ گویی به این سوال هسته‏ی اصلی و مهمترین وظیفه ی ارزشیابی اثربخشی یک برنامه یا سیاست است. به بیان دیگر سوال این است که اگر مراجعین در این برنامه ها حضور پیدا نمی کردند، چه اتفاقی برای آنها رخ می داد؟
فعالیت کلیدی و محوری در این مثال این است که اندازه ی اثر برنامه یا سیاست اعمال شده از سایر عوامل و متغیرهای مستقلی که ممکن است بتوانند روی نتیجه بدست آمده، تاثیر بگذارند(مانند شرایط اقتصاد محلی، ویژگی های شرکت کنندگان و کیفیت مدیریت پروژه)؛ جدا شود و به صورت ایزوله سنجش و اندازه گیری گردد(در واقع همان سوال اصلی در بررسی روایی درونی). برای انجام این کار پژوهشگران سعی می کنند تا یک موقعیت مقابل (counterfactual) موقعیت آزمایشی در نظر بگیرند؛ تا ببیند در این موقعیت، برای گروه مشابه شرکت کنندگان در برنامه، چه روی می دهد؟ موقعیت مقابل در طرح آزمایشی همان گروه کنترل و در طرح های شبه آزمایشی همان موقعیت مربوط به گروه گواه یا شاهد است. به بیان دیگر هدف از طرح های آزمایشی کامل و شبه آزمایشی، مقایسه بین موقعیتی است که در آن متغیر یا متغیرهای مستقل اعمال می شود، با موقعیتی که در آن مداخله ای صورت نمی گیرد.
مقدمه ی مطرح شده به خاطر این است تا سناریوای تنظیم کنیم، که ابتدا پژوهشگران از روش های آزمایشی در انجام این پروژه استفاده کنند و سپس از روش های نیمه آزمایشی و در نهایت به مقایسه ی بین دو روش خواهیم پرداخت.