امروز دوشنبه 05 آذر 1403 http://azmoon.cloob24.com
0

پرسشنامه اولویت بخشی ملاک های همسر گزینی

رفاهی، ژاله. ثنایی،باقر. و شریفی، حسن پاشا

Preference Criteria of Spouse se‎lection Inventory (PCSSI)

پاسخگوی عزیز، لطفا با توجه به عقاید و نظرات خود در فهرست زیر ملاک های انتخاب همسر را در دو موقعیت (الف) موقعی که هنوز ازدواج نکرده بودید و یا در حال ازدواج بودید، و (ب) اکنون که چند سالی از ازدواج شما گذشته است، با نمره های 1 تا 5 درجه بندی کنید.

1= بسیار بی اهمیت، 2= بی اهمیت، 3= بی تفاوت، 4= مهم و 5= بسیار مهم

موقعیت الف

 (هنگام ازدواج)

 

موقعیت ب

 (اکنون)

1

2

3

4

5

1)     سن

1

2

3

4

5

 

 

 

 

 

2)     شغل

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

3)     جذابیت ظاهری

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

4)     درآمد

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

5)     تناسب فرهنگی خانواده ها(مانند داشتن زبان، تحصیلات و و ضع خانوادگی یکسان)

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

6)     تناسب موقعیت اجتماعی خانواده ها (مانند داشتن شغل، وضع اقتصادی و درآمد یکسان)

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

7)     تحصیلات

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

8)     سلامت جسمانی

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

9)     سلامت روانی

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

10)توانیی تصمیم گیری

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

11)ارتباط اجتماعی خوب

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

12)توانایی بیان احساسات، نظرات و خواسته ها

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

13)عفت و پاکدامنی

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

14)عدم وجود ازدواج قبلی

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

15)توافق اخلاقی و مذهبی

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

16)قومیت یکسان

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

17)اصالت خانوادگی

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

18)ویژگی های شخصیتی

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

19)مسؤولیت پذیری

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

20)عشق و علاقه (صمیمیت)

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

21)نداشتن رابطه جنسی قبل از ازدواج

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

22)استقلال رای (عدم وابستگی به خانواده)

 

 

 

 

 

 

ثنایی، باقر و همکاران. مقیاس های سنجش خانواده و ازدواج. انتشارارت بعثت 1387

0

علم پژوهی و تحلیل مفهوم اصالت علمی
* آرش موسوی
* دانشجوی دکترای سیاست گذاری علم و فناوری دانشگاه ساسکس انگلیس و عضو هیئت علمی مرکز تحقیقات
Email: mousavi@nrisp.ac.ir سیاست علمی کشور
87/01/ 86  تاریخ تأیید: 25 /11/ تاریخ دریافت: 17
Seminary & University Journal فصلنامه حوزه و دانشگاه
Methodology of روش شناسی علوم انسانی
Social Science سال 14، ش 54، بهار 1387
Vol.14, No.54, Spring 2008 صفحات 141  163
www.SID.ir
Archive of SID
142 حوزه و دانشگاه / سال چهاردهم / ش 54 / بهار 1387
مقدمه
مفهوم اصالت عل می ١ چند ی است که در محافل سیا سی کشور مورد توجه ویژه قرار
گرفته و تمایل بر ای افزایش میزان خلاقیت و نوآوری در پژوهش ها و تولیدات علم ی به
شکل های مختلف ابراز شده است. با وجود اشتیاق بر ای دست یا بی به سطوح بالا ی
اصالت عل می در نظام پژوه شی کشور، چندان با رویکردها ی آکادمیک مرتبط با موضوع
همراه نشده و ابزارها ی تحلی لی موجود در شاخه های متعدد علم پژوه ی بر ای ورود به
موضوع، مورد استفاده قرار نگرفته اند. مقاله ی حاضر بر ای جبران این خلاء نظر ی، نگاشته
شده که به مرور به شاخه های متعدد علم پژوهی در ادبیات دانشگاهی دنیا می پردازد و
هدف اصلی آن فراهم ساختن مبنایی است تا از آن طریق درکی متناسب با پارادایم جهانی
موجود از مفاهی می همچون اصالت عل می، نوآوری های اصیل، شکستن مرزهای دانش و
سایر مفاهیم مرتبط حاصل آید. علاوه بر این، برآنست تا اصول اساسی در زمینه طراح ی
یک تحقیق همه جانبه با هدف درک عوامل م ؤثر بر میزان اصالت و خلاقیت علم ی
موجود در نظام علمی کشور را در اختیار بگذارد.
در واقع، سیاستگذاری در باب علم، متکی بر شناخت علم است. شناخت و تحلیل
سازوکار علم چه در وجه شناختی و چه در وجه اجتماعی آن تمهیدی ضروری برای
شناخت و تح لیل راه های تأثیرگذاری از طریق سیاست ورزی بر نحوه ی عملکرد این نهاد
مهم و کلیدی در جوامع معاصر فراهم می سازد. اغلب، فیلسوفان علم و روان شناسان علم،
متمرکز بر وجه شناختی علم بوده اند و هریک بصیرت های بنیادی و مهمی را درباره ی آنچه
که در ذهن دانشمند می گذرد و آنچه که "باید" بگذرد فراهم آورده اند. از سوی دیگر، علم
در وجه اجتماعی خود بیش تر مورد توجه جامعه شناسان و اقتصاددانان بوده است. این دو
گروه اخیر تلاش کرده اند تا فعالیت علمی دانشمند را در متن اجتماعی اش مورد مطالعه قرار
دهند، تأثیر این متن اجتماعی را بر فعالیت دانشمند و تأثیر دانشمند بر این متن اجتماعی را
تحلیل کنند. در بخش های دیگر، تلاش می شود تا مکاتب اصلی موجود در هریک از این
شاخه های علم شناسی و دستاوردهای مهم آنان را معرفی کنیم.
هریک از این بخش ها ب ه گونه ای طراحی و نگاشته می شوند تا ز م ین های مناسب برای
ارایه تفسیری سیستماتیک از مفهوم اصالت عل می را در چارچوب خاص مورد بحث،
1. scientific originality.
www.SID.ir
Archive of SID
عل مپژوهی و تحلیل مفهوم اصالت علمی 143
فراهم سازند. تلاش خواهیم کرد تا مفهوم اصالت در علم را از زوایای متعدد با استفاده
از رویکردها و مکاتب گوناگون موجود در علم شناسی مورد تفسیر قرار دهیم. این
تفاسیر گوناگون و متعدد در انتهای مقاله با یکدیگر مقایسه خواهند شد و تلاش بر این
خواهد بود تا جمع بندی منسجم و تا حد امکان یکپارچه ای از این تفاسیر متعدد ار ای ه
گردد و طرحی کوتاه از گام های بعدی مورد نیاز برای طراحی سیاست های معطوف بر
افزایش اصالت علمی پیشنهاد شود.
پیش فرض بنیادی این است که پدیدار علم هم دارای وجوه عام جهانی است و هم
از خصلت های بومی برخوردار است. علاوه بر این، مقاله بر این فرض استوار است که
علم مدرن پدیداری است که ریشه در تحولات غرب صنعتی در سه چهار قرن اخیر
دارد. بنابراین، مدل ها و نظریه های توضیح دهنده ماهیت و دینا میسم این پدیدار که در
متن جوامع توسعه یافته به وجود آمده اند به عنوان مبنای شناخت و نقطه شروع شناخت
علم باید مورد بررسی و استناد باشند.
جست وجو برای یک نظریه ی فراگیر که تمام وجوه پدیدار پیچیده علم را زیر چتر
تبیینی خود درآورد، یا حتی جست وجو برای پیدا کردن تعریفی مشترک از علم که توان
ایجاد توافقی فراگیر را ایجاد نماید، در همان اولین کاوش ها در ادبیات بسیار متنوع مرتبط
«شبکه ای از گزاره های درهم تنیده» با موضوع، با ناکامی مواجه خواهد شد. علم به عنوان
سال های طولانی است که مورد مطالعه فیلسوفان علم قرار داش ته است و سابقه تحلیل
علم به این شکل، حداقل به اواخر قرن نوزدهم میلادی باز می گردد. این شاخه ی دیرپا از
مطالعات علم شناسی اخیرًا با ورود روان شناسان و متخصصان علو م شناختی به این حوزه
جذابیت مضاعفی یافته و از ذائقه ای توصیفی نیز برخوردار شده است. مطالعه علم در
فعالیت نسبتًا جدیدتری است. جامعه شناسان و اقتصاددانان در «نهاد اجتماعی» هیأت یک
ده ههای اخیر تلاش کرده اند تا با استفاده از ابزارهای سنتی موجود در حوزه اختصاصی
خود به قلمرو مطالعات علم وارد شوند و علم را از زاویه نگاه اجتماعی نیز مورد تحلیل
قرا دهند. درون هریک از این شاخه های علم شناسی، مکاتب و نحله های متنوع و
گوناگونی وجود دارد و طیفی از رویکردهای رنگارنگ و گاه حتی متناقض قابل مشاهده
است. در بحثی که به دنبال خواهد آمد، تنها به مهم ترین مکاتب موجود در هریک از این
شاخه های علم شناسی خواهیم پرداخت و تلاش خواهیم کرد تا خصوصیات عام و نظر ی
www.SID.ir
Archive of SID
144 حوزه و دانشگاه / سال چهاردهم / ش 54 / بهار 1387
هریک را مورد بررسی قرار دهیم. در انتها نیز با استفاده از چارچوب ها و رویکردهای
معرفی شده به بحثی پیرامون موضوع اصالت علمی خواهیم پرداخت.
فلسفه علم
فلسفه علم در میان آن د سته از دانش های بشری که موضوع اصلی مورد مطالعه آنها علم
می باشد، از سابقه بیش تری برخوردار است. از میان وجوه شناختی و علم اجتماعی، یک
رویکرد فلسفی نوعًا بر وجه شناختی متمرکز است. برخی از مهم ترین و محوری ترین
سؤالات مطرح شده در حوزه ی فلسفه علم، بدین قرارند (تاگارد، 1988، ص 1
1. معرفت علمی از چه ساختاری برخوردار است؟
2. تبیین علمی چیست و حل مسأله شامل چه مراحل و فرآیندهایی می باشد؟
3. نظریه های علمی چگونه کشف می شوند و چگونه مورد ارزیابی قرار می گیرند؟
4. بخش های نظری و تجربی علم چگونه به یکدیگر ارتباط می یابند؟
اگرچه این سؤالات ظاهرًا در متون فلسفی به شکلی توصیفی ١ مطرح می شو ند و به آنها
پاسخ داده می شود، با وجود این، دغدغه ی اصلی کاوش فلسفی وجه تجویزی ٢ این
سؤالات و پاسخ های فراهم آمده، برای آنها می باشد. تفاوت فلسفه علم با روان شناسی
علم در این است که فلسفه علم او ً لا، ب ه دنبال توصیف استدلال ها و نحوه ی تفک ر
دانشمندان در جهان واقعی نیست، بلکه به دنبال این است که روشن کند، دانشمندان چه
به عمل آورند و چگونه باید بیندیشند (فرگه، 1964 و پوپر، «باید» نوع استدلال هایی را
1972). به بیان دیگر، فلسفه علم به مکانیزم های مشروعی علاقمند است که دانشمندان
با ب هکارگیری آ نها به فعالیت علمی می پردازند. البته در سال های اخیر، حوزه فلسفه علم
شاهد ظهور نحله های توصیفی چندی نیز بوده است (لازی، 1993، ص 327)، اما بدنه
اصلی این شاخه از دانش بشری دغدغه تجویزی خود را کماکان حفظ نموده است.
برای اینکه نمونه ای از نحوه کار فیلسوفان علم را ببینیم، کافی است به گوشه ای از
تلاش های آنها برای ترسیم ساختار عمومی معرفت علمی، نگاهی داشته باشیم.
فیلسوفان علم برای ای نکه ساختار عام معرفت علمی را به تصویر بکشند، اغلب جملات
1. descriptive
2. prescriptive
www.SID.ir
Archive of SID
عل مپژوهی و تحلیل مفهوم اصالت علمی 145
و گزاره های علمی را به دو دسته کلی تقسیم بندی می کنند: گزاره های نظری ١ و
گزار ههای مشاهدتی. ٢ یک عقیده ی کلاسیک در حوزه ی فلسفه علم که آن را می توان
تحویل گرایی ٣ نام نهاد، نوعی ارتباط سلسله مراتبی را میان این دو دسته از گزاره های
علمی مفروض می دارد.
شکل (1): مدل تحویل گرایانه ساختار معرفت علمی
در د رون رویکرد تحویل گرایانه به ساختار معرفت علمی دو قطب اصلی قابل
تشخیص است (کلون، 1995). دسته اول بر این باورند که گزاره های نظری در علم از
گزاره های مشاهدتی استنتاج می گردند و این استنتاج از طریق یک فرآیند استقراء
صورت می گیرد (پوزیتیویسم و تجربه گرایی منطقی). دسته دوم برآنند که گز ار ههای
مشاهدتی در علم را با کمک گرفتن از گزاره های نظری تبیین نمایند و بدون این
گزاره های نظری، مشاهده ای امکان تحقق نخواهد یافت (عقلانیت انتقادی). در نقطه
مقابل مدل تحویل گرایانه از ساختار معرفت علمی که بر یک بنیان علمی (مشاهدتی یا
نظری) و بر نقطه ای که علم از آنجا آغاز می شود، تأکید دارند که سایر بخش های یک
سیستم گزاره ای از همین بنیان مشتق می گردد. رویکرد دیگری که می توان آن را
انسجام گرایی 4 نام نهاد، برآنست که هر باور علمی برای توجیه خویش به ارتباطات
کل سیستم «انسجام» استنتاجی با سایر باورهای موجود در سیستم باور و در نها یت، به
.(باورهای شخص دانشمند متکی است (بونجور، 1998
در سایر مسا یل مورد مطالعه همچون مس أله ماهیت تبیین علمی، کشف و ارزیابی
نظریه های علمی نیز فیلسوفانی که در جریان غالب فلسفه علم جای می گیرند، همواره
1. theoretical
2. observational
3. reductionism
4. coherentism
www.SID.ir
Archive of SID
146 حوزه و دانشگاه / سال چهاردهم / ش 54 / بهار 1387
به دنبال صورت بندی استانداردهای فرامتنی و جهان شمول برای مکانیزم های مشروع فعالیت
دانشمندان بوده اند. ب هطور کلی، می توان گفت که علم از نظر جریان غالب فلسفه علم چنان
شبکه ای درهم تنیده از گزاره ها است و دانشمند همچون عنکبوتی است که به تنیدن این
شبکه مشغول است. بر این اساس، وظیفه فیلسوف علم آن است که راه های مشروع استنتاج
(تنیدن) گزاره های جدید را که با معیار صدق مطابقت دارند، پیش پای علم بگذارد و با
تحلیل منطقی درست را از نا درست متمایز سازد. فیلسوفان علم رسمی و جریان حاکم بر
فلسفه علم، همواره در درون مرزهای فلسفه از ناحیه شکاکان و نسبی گرایان مو رد انتقاد
قرار داشته اند. با وجود این، رقیب اصلی این نحوه تفکر درباره علم همواره از جایی بیرون
مرزهای فلسفه برخاسته است، یعنی از حوزه جامعه شناسی علم.
جامعه شناسی علم
فرآیندهای شناختی علم در یک متن اجتماعی به وقوع می پیوندند. دانشمند موجودی
منفک از متن ا جتماعی خود نیست و وجوه اجتماعی زندگی و کار دانشمند بر فعالیت
علمی او تأثیر می گذارند. تعامل میان دو وجه شناختی و اجتماعی علم نقطه اصلی
تمرکز جامعه شناسان علم بوده است. تحقیقات جامعه شناختی بر روی کار کرد علم،
اغلب در دو سطح مجزا صورت گرفته است: سطح درونی و س طح بیرونی (بلوم،
1977). رویکرد بیرونی به جامعه شناسی علم تلاش می کند تا کل نظام علم را داخل
محیط بزرگ تر اقتصادی   اجتماعی اش قرار داده و ت أثیرات متقابل نهاد علم و
ساختارهای بیرون آن را مورد مطالعه قرار دهد. رویکرد درونی نیز در مقابل، سطح
تحلیل را به درون مرزهای جامعه علمی محدود می سازد و سعی می کند تا ساختارهای
درون این جامعه، نظام های ارزشی و هنجار های آن و سایر موضوعات مرتبط با ساختار
درونی علم را مورد تجزیه و تحلیل قرار دهد.
بخش اعظم مطالعات در سنت بیرونی به صورت موردکاوی هایی به روش توصیفی
و بدون برخور داری از یک چشم انداز نظری مشخص صورت پذیرفته است (همان). با
وجود این، استثنائاتی نیز در این زمینه وجود دارد. ب ه عنوان مثال، رابرت کی مرتون
1938)، درون پارادایم آمریکایی کارکردگرایی ساختاری، تحلیل تأثیرگذاری بر روی)
نقش جنبش های اجتماعی نظیر جنبش پروتستانتیز م در رشد علم و تکنولوژی در
www.SID.ir
Archive of SID
عل مپژوهی و تحلیل مفهوم اصالت علمی 147
1968) و تفکرات) انگلستان قرن هفدهم انجام داد. نمونه دیگر، کار برنارد باربر ١
سیستماتیک اوست. باربر عوامل اجتماعی تأثیرگذار بر روی نهاد علم را به هشت طبقه ی
متمایز تقسیم کرده است (شکل 2). این طبقه بندی اگرچه نمی تواند به عنوان یک نظریه
تبیینی مورد ملاحظه قرار گیرد و حتی با اینکه برخی از نهادها و عواملی را که در زمان ما
تأثیر و اهمیت تعیین کننده ای دارند (همچون جهانی شدن و تأثیرات بین فرهنگی) نادیده
گرفته است، با این وجود، چتری ابتدایی و سودمند را فراهم می آورد که مطالعات متعدد
و آگاهی بخشی را تحت هدایت خود درآورد.
در حوزه مطالعات درونی در جامعه شناسی علم رویکردها، دیدگاه ها و جریانهای
فکری متعدد و متنوعی را می توان شناسایی کرد. مرتون (1973) پس از اینکه از علا ی ق
اولیه خود در زمینه نگاه بیرونی به سمت رویکردهای درونی تمایل پیدا کرد، بر مطالعه
ارزش ها و هنجارهای ٢ علم متمرکز شد و مجموعه ای از ارزش های فرهنگی علم را
شناسایی و فرمول بندی کرد. این ارزش های فرهنگی ب ه عقیده مرتون ساختارها و
هنجارهایی جامعه شناختی را برای جامعه علمی به ارمغان می آورند و نوعی مکانیزم
کنترلی را بر این جامعه اعمال می کنند که موجب تقویت هنجارهای معرفت شناختی
ناظر بر روش های فعالیت علمی می گردند.
شکل (2): مدل سازمان بخش برنارد باربر
مجموعه ارزش های شناسایی شده توسط مرتون برای جامعه علمی معمو ً لا به شکل
نمایش داده می شود. این علامت اختصاری به چهار نرم CUDOS علامت اختصاری
اساسی اشاره دارد که با واژه های اشتراکی بودن، ٣ جهان شمول بودن، 4 عدم دخالت منافع
1. Bernard Barber
2. norms
3. communality
4. universalism
www.SID.ir
Archive of SID
148 حوزه و دانشگاه / سال چهاردهم / ش 54 / بهار 1387
شخصی در فعالیت علمی ١ و شک سازمان یافته ٢ نمایانده می شوند. دانش تولید شده در
جامعه علمی از نظر مرتون دانشی است، متعلق به تمامی اعضای این جامعه. این دانش
تحت تملک هیچ شخص خاصی نیست و از این منظر نوعی مسلک اشتراکی در این
جوامع رواج دارد. دانش علمی مبری از هرگونه وابستگی به زمان و مکان خاص و
حاوی خصوصیت جهان شمول است. دانشمندان هیچ گاه منافع و علا یق شخصی خود
را در فرآیند تحقیق و تولید علم دخالت نمی دهند و در نهایت، اینکه د ر علم هیچ چیز
مق  دسی وجود ندارد. همه چیز در علم باید تحت فرآیند انتق اد قرار گرفته و تردید و
ش ّ کاکیت نوعی ارزش مطلوب در جوامع علمی است.
همزمان با مرتون و تا حدودی در نتیجه نوعی واکنش به مباحث رایج در حو زه
فلسفه علم در دهه هفتاد میلادی، قلمرو جامعه شناسی علم، شاهد ظهور نوعی رویکرد
٣«جامعه شناسی معرفت علمی» رادیکال و نسبی گرایانه به فعالیت علمی بود که با عنوان
شهرت یافت. هدف اصلی این مکتب نوظهور توسعه دیدگاهی تجربی در باب ماهیت
اجتماعی معرفت علمی بود (اِج، 1995). کارهای تامس کوهن ب هویژه کتاب تأثیرگذار
برای جامعه شناسی معرفت علمی در حکم نوعی منبع الهام «ساختار انقلابات علمی» او
به شمار می رفت. این مکتب تاکنون در شکل گیری جریان های متعدد مؤثر بوده است
که از میان آنها می توان به مطالعات مردم شناسانه ُ خ رد بر روی فعالیت آزمایشگاهی
دانشمندان، تحلیل لحن علمی و گفتمان تکنیکی و نظریه کنشکر   شبکه 4 (لاتور و
وولگار، 1979؛ کلون، 1994؛ شاپین، 1995؛ اِج، 1995) اشاره نمود.
اقتصاد علم
برخلاف رویکردهای فلسفی و جامعه شناختی در مطالعه علم که هر دو از طریق
انگیزه های آکادمیک نشأت گرفته اند، حوزه اقتصاد علم ریشه هایش را در مشکلات
در سیاست علم، «منطق بودجه ریزی» عملی و مباحث سیاسی مرتبط با نیاز به یک
دریافت (اِج، 1995). این نحوه ریشه گر فتن تا حدود زیادی هم اکنون در پیکره قلمرو
عملی سیاست گذاری علم بازتاب دارد، ب هگونه ای که بخش اعظم مسا یل این قلمرو را
1. disinterestedness
2. organized skepticism
3. Sociology of Scientific Knowledge
4. Actor-Network Theory
www.SID.ir
Archive of SID
عل مپژوهی و تحلیل مفهوم اصالت علمی 149
مسایل اقتصادی تشکیل می دهند. ادبیات سیاست علم نیز هم اکنون ب هطور برجسته ای
طعم اقتصادی دارد. در حقیقت، هنگامی که در ادبیات موجود سیاست گذاری علم دقت
می کنیم، با گذشت اندک زمانی می توانیم با نتیجه گیری بنتاک لوندوال و سوزانا بوراس
2004) هم عقیده گردیم، آنجا که در مقاله ای ب ه منظور باز خوانی سرتاسری حوزه)
سیاست علم می نویسند:
مسایل اصلی در حوزه سیاست علم مرتبط هستند، با تخصیص کافی منابع مالی به»
علم، توزیع هوشمندانه این منابع در میان فعالیت های گوناگون علمی و نیز اطمینان
یافتن از اینکه این منابع به شیوه ی مؤثر مورد استفاده قرار می گیرند و به رفاه
.«جامعه کمک خواهند کرد
روشن است که مسا یلی که لوندوال و بوراس به آنها اشاره می کنند و آنان را در صدر
مسایل اساسی سیاست علم می نشانند، مسا یلی با خصلت اقتصادی اند. تخصیص منابع
مالی، توزیع هوشمندانه این منابع و تعقیب آنها تا سرحد اطمینان از سودبخشی به جامعه،
همه و همه مسا یلی هستند که اقتصاددانان سال ها و قرن های متمادی با آنان درگیر بوده اند
و برای حل آنها نظریه ها و مدل های گوناگون و متنوعی ساخته اند. این مسا یل در واقع،
است. «اقتصاد علم» نقطه اصلی تمرکز شاخه ای نسبتا جدید از علم اقتصاد تحت عنوان
ادوارد اشتینمولر (2000) در معرفی این شاخه از علم اقتصاد می نویسد:
تعیین کردن اصولی که تخصیص منابع به علم را اداره می کنند و نیز مدیریت»
.«عواقب ناشی از ب هکارگیری این منابع موضوعات محوری اقتصاد علم هستند
موضوعاتی که اشتینمولر آنها را ب ه عنوان موضوعات محوری اقتصا د علم معرفی
می کند، با دو پرسش ساده، اما بنیادی مطابقت دارند:
1. پرسش از چرایی: چرا علم را به لحاظ مالی حمایت می کنیم؟
2. پرسش از چگونگی: چگونه علم را حمایت مالی می کنیم؟
ریچارد نلسون (1959) و کنث «اقتصاد ساده» مشهورترین پاسخ به سؤال اول توسط
آرو (1962) ارایه شده است. این اقتصاددانان استدلال می کنند که علم از مجموعه ای از
خاصیت ها برخوردار است که ما را قانع می کنند تا آن را ب ه عنوان یک کالای عمومی ١
بپذیریم. ب هطور مثال، علم مانند هر کالای عمومی دیگری، کالایی غیررقابتی ٢ است و
1. public good
2. non-rivalrous
www.SID.ir
Archive of SID
150 حوزه و دانشگاه / سال چهاردهم / ش 54 / بهار 1387
استفاده یک شخص از پاره هایی از دانش مانعی برای استفاده دیگران از همان دانش ب ه
وجود نمی آورد. علم علاوه بر این، نمی تواند بدون صرف هزینه های گزاف از دسترس
عموم خارج گردد. ١ وجود این خصوصیات باعث می شوند تا درست همانند هر کالای
عمومی دیگری علم نیز با چالش تملک عواید ٢ دست ب هگریبان با شد و بنابراین نیاز به
حمایت مالی از طرف دولت داشته باشد.
پاسخ دادن به پرسش دوم، به سادگی پاسخ گفتن به سؤال اول نیست. علاوه بر این،
امکان پاسخ دادن بدان از طریق یک رویکرد خالص اقتصادی چندان امکان پذیر
نمی باشد. در حقیقت، اقتصاددانان در این مورد دین سنگینی به یک جامعه شناس دارند
که نام او را در بخش های پیشین آورده ایم: رابرت مرتون. چنان که مرتون نشان داده
است، علم مسابقه ای به شدت رقابتی است که هدف آن دست یابی به اولویت کشف ٣
می باشد. دانشمند یا محققی که در این مسابقه به هدف دست می یابد، یعنی دانشی را
برای او لین بار کشف می کند، از طرف جامعه دانشمندان و همین طور جامعه بزرگ تر ب ه
شیوه های مختلف پاداش می گیرد و مورد تشویق واقع می شود (مرتون به نقل از استفان،
1996). اهمیت نظریه نظام پاداش دهی مرتون برای اقتصاد علم را اولین بار داشگوپتا و
دیوید (1987) شناسایی کردند. این اقتصاددانان متوجه شدند که دانشمندان در عین
حال که به واسطه انگیزه های غیر متکی بر بازار برانگیخته می شوند، در همان حال، به
، نیازی اساسی در بازار پاسخ می دهند: نیاز به انتشار سریع دانش (استفان، 1996
معیاری مطلوب برای «اولویت کشف» اشتینمولر، 2000). نتیجه این وضعیت اینست که
تخصیص منابع مالی به علم بوده و باید باشد.
نظریه های اقتصاد ساده نلسون و آرو و اقتصاد نوین داشگوپتا و دیوید تنها بخشی از
تلاش های اقتصاددانان برای غلبه بر مسایل موجود در اقتصاد علم می باش ند. با این
وجود، این نظریات نوع عقلانیت و پارادا یم موجود در این حوزه از دانش بشری را ب ه
نمایش می گذارند. جریان غالب اقتصاد علم د یدگاهی نسبتا ساده در مورد علم دارد. از
این نقطه نظر، بازار الگویی اساسی برای سازمان مدرن جوامع به شمار می رود و علم
نیز در این میان نمونه ای (البته نمونه ای ویژه) از این الگوی بنیادین است: بازاری برای
1. non-excludable
2. appropriability
3. priority of discovery
www.SID.ir
Archive of SID
عل مپژوهی و تحلیل مفهوم اصالت علمی 151
ایده ها (میروسکی و سنت، 2002، ص 39). منطق درونی تولید معرفت علمی همان طور
که در سطور فوق دیدیم، ممکن است با منطق سایر نهادهای معمول بازار متفاوت
باشد. با این وجود، نتیجه امر از نظر اقتصادی در باب تخصیص منابع یکسان است:
آنان که بیش تر و بهتر تولید می کنند، بیش تر دریافت خواهند کرد. از این منظر، تولید
علمی مهم ترین متغیر برای تصمیم گیری های مرتبط با تخصیص منابع است و
اندازه گیری آن از اهمیت بالایی برخوردار می باشد.
روان شناسی علم
روان شناسی علم هنوز در مراحل اولیه رشد و نمو خویش قرار دارد. این حوزه نوپا
به سرعت در حال تبدیل شدن به یک شاخه مستقل علم شناسی با آینده ای روشن
است. یکی از دلایل عدم توجه روان شناسان (تا این اواخر) به علم به عنوان موضوعی
برای تحقیق، بی گمان تلقی رایج پوزیتیویستی در نیمه ابتدایی قرن بیستم، از دانشمند
به عنوان موجودی که فارغ از متن و زمینه روان شناختی و احساسات و عواطف خود
در ه یأتی شبیه به یک روبات به تحقیق مشغول است، بوده است. تحقیقات رایج در این
قلمرو عمومًا در پنج زیر حوزه اصلی در جریان است: روان شناسی زیست شناختی علم،
روان شناسی رشد علم، روان شناسی شناختی عل م، روان شناسی شخصیت و علم، و
، بالاخره روان شناسی اجتماعی علم (فیست و گورمن، 1998؛ فیست، ج 1 و 2 و 3 و 4
2006). در سطور زیرین به ترتیب به مسا یلی که هریک از این زیرحوزه ها با آن دست
و پنجه نرم می کنند، خواهیم پرداخت و به برخی از دستاوردها نیز اشاره خواهیم کرد.
روان شناسی زیست شناختی علم
یکی از جالب ترین مباحث موجود در روان شناسی علم مرتبط است با ریشه های ژنتیک
و زیست شناختی استعداد علمی. تلاش های بسیاری در این زمینه به عمل آمده است تا
نشان داده شود که آیا پیکربندی ویژه ای در عوامل ژنتیک می توانند هوش و خلاقیت
ریاضی را توضیح دهند یا خیر. علاوه بر این، بحثی زنده در مورد نقش جنسیت در علم
در این حوزه وجود دارد و پرسش اساسی این است که آیا تفاوتی میان مردان و زنان
مث ً لا در ز م ینه استعداد ریاضی وجود دارد؟ آیا مردان و زنان دانشمند با نرخ های
www.SID.ir
Archive of SID
152 حوزه و دانشگاه / سال چهاردهم / ش 54 / بهار 1387
متفاوتی به تولید علمی می پردازند؟ آ یا تفاوت جنسیتی در زمینه ی کیفیت این تولیدات
قابل مشاهده است؟
روان شناسی رشد علم
روان شناسان علم به مدت طولانی درباره شکل نموداری که رابطه میان سن و نرخ تولید
علمی را نشان می دهد، کنجکاو بوده اند. نتیجه ای که فیست و گورمن (1998) از مرور
تحقیقات مرتبط با این موضوع گرفته اند، این است که نوعی توافق در این زمینه وجود
وارونه است که نقطه U دارد. رابطه میان سن و نرخ تولید علمی دانشمندان شبیه به یک
اوج آن در اواخر دهه سوم عمر و اوایل دهه چهارم به وقوع می پیوندد. پرسش های مهم
دیگری که در این حوزه وجود دار ند، عبارتند از: آیا نرخ بالای تولید علمی در اوایل
عمر آکادمیک، نرخ بالایی را برای اواخر این عمر پیش بینی می کند؟ آیا دانشمندان مسن
نسبت به پذیرش تحولات شدید در نظریات علمی مقاومت بیش تری از خود نشان
می دهند؟ در پرورش و تشویق علاقه علمی، نقش اعضای خانواده و معلم ان چیست؟
آیا کسانی که توسط یک دانشمند برجسته تربیت می شوند، به دانشمندان برجسته ای
تبدیل خواهند شد؟ ترتیب تولد (اینکه فرزند چندم باشید) و دین چه نقشی در موفقیت
علمی و همین طور علاقه علمی ایفا می کنند؟
روان شناسی شناختی علم
اکثر تحقیقات به عمل آمده در روان شناسی زیست شناختی و نیز روان شناسی رشد علم از
خصلتی آماری برخوردار است. روان شناسی علم برای اینکه تبدیل به یک رشته توسعه
یافته و دارای قوت نظری شود، نیاز دارد تا چارچوب های مفهومی و نظریه هایی از آن
خودش داشته باشد و پرورش دهد. روان شناسی شناختی علم نشان داده است که برای این
منظور از استعداد بالایی برخوردار است و می تواند به کلیت حوزه مطالعاتی در این زمینه
یاری برساند. روان شناسی شناختی علم با اتکا بر بصیرت های معرفت شناختی حاصل شده
از حوزه فلسفه علم و نیز با سود بردن از فرهنگ لغت کامپیوتیشنال ١ و تکنی  کهای
1. ظاهرًا هیچ برابرنهاد مناسبی برای واژه کامپیوتیشنال در زبان فارسی موجود نیست. کامپیوتری، رایانه ای،کامپیوترمدار،
محاسبه ای و پردازشی هیچ یک معنای دقیق این واژه را در این بحث منتقل نمی کنند. به همین دلیل، ترجیح دادم تا
خود واژه را به صورت اصلی در متن ب هکار برم.
www.SID.ir
Archive of SID
عل مپژوهی و تحلیل مفهوم اصالت علمی 153
موجود در قلمرو هوش مصنوعی آغاز به ساختن مدل هایی از نحوه انجام فعالیت های
شناختی در ذهن دانشمندان و محق قان نموده اند. این فعالیت ها همان طور که براور و میشرا
1998) پیشنهاد می کنند، ب هطور کلی، شامل سه دسته هستند
الف. درک کردن و ارزیابی اطلاعات علمی؛
ب. تولید دانش جدید علمی؛
ج. انتشار دانش علمی.
روان شناسی شخصیت و علم
چهار موضوع اساسی در این قلمرو تحقیقاتی وجود دارند که عبارتند از:
1. تفاوت های پایدار شخصیتی میان دانشمندان و غیر دانشمندان؛
2. تفاوت های پایدار شخصیتی میان دانشمندان برجسته و غیربرجسته؛
3. تفاوت های پایدار شخصیتی میان دانشمندان حاضر در حوزه های مختلف دانش؛
4. تاثیر هدایت گر شخصیت بر روی رفتار علمی.
ب هطور مثال، ادبیات تجربی در طول چهل سال اخیر ب ه سمت توص یف شخصیتی از
دانشمندان، همگرایی نشان داده است که آنان را در مقایسه با غی ر د انشمندان، افرادی
باوجدان، انگیخته، درون گرا، باثبات از نظر هیجانی و کنترل شده نشان می دهد (فیست
.(و گورمن، 1998
روان شناسی اجتماعی علم
روان شناس برجسته آمریکایی گوردون آلپورت حوزه روان شناسی اجتماعی را
تلاش برای درک و تبیین این موضوع که ا فکار، احساسات»: بدین گونه تعریف می کند
«و رفتار افراد چگونه با حضور واقعی یا تصور شده دیگران تحت تأثیر قرار می گیرد
.((آلپورت، 1985
با توجه به اینکه ما هر روز بیش تر از روز گذشته، از جنبه های غیرشناختی و
اجتماعی رفتار علمی آگاهی می یابیم، روان شناسی اجتماعی علم ب ه شکل روزافزونی
خود را به عنوان رویکردی مفید و کارا برای مطالعه دانشمندان مطرح م ی سازد. این
زیرحوزه تاکنون تبیین های قانع کننده ای را برای نحوه توسعه ایده های جدید، نحوه
www.SID.ir
Archive of SID
154 حوزه و دانشگاه / سال چهاردهم / ش 54 / بهار 1387
انتشار و مقبولیت یافتن آنها، و نحوه ی ارزیابی آنها فراهم ساخته است. با ب  هکاربردن
نظریه های جاافتاده روان شناسی اجتماعی، محق قان قادر بوده اند تا به درک عمیق تری در
باب موضوعاتی از قبیل: تنش میان دیدگاه های مقبول ١ و دیدگاه های مبدعانه، ٢ مس أله
ارزیابی همکاران و نظارت بر کیفیت در علم، الگوهای ارجاع دادن ٣ و نیز کار تیمی در
علم دست پیدا کنند. این موضوعات البته تنه ا بخش کوچکی از استعدادهای بالقوه
موجود در روان شناسی اجتماعی علم و ب هطور کلی حوزه روان شناسی علم می باشند.
عل مشناسی و اصالت علم
در بخش های پیشین به معرفی اجمالی چهار حوزه مهم در مطالعات علم پرداختیم و
نشان دادیم که هریک از این رویکردها به وجهی از وجوه متعدد و متنوع پدیدار پیچیده
علم می پردازند و آن را مورد کندوکاو قرار می دهند. در این بخش از مقاله تلاش
می کنیم تا با استفاده از فضای کلی فراهم آمده از بحث های پیشین، بر مفهوم اصالت در
علم متمرکز شویم و تحلیلی از این مفهوم، جنبه های مختلف آن و عوامل مؤثر بر نحوه
رفتار ک  می و کیفی آن در جوامع علمی به دست دهیم. مطالعه ای جامعه شناختی که
توسط گوتزکو، لامونت و مالارد (2004) بر روی نحوه بروز واقعی مفهوم اصالت در
جوامع علمی، به خصوص در حوزه ارزیابی فعالیت های علمی، انجام گرفته، تحقیقی
است که ما را در دست یابی به د رکی واقع گرایانه تر (نسبت به تعاریف پیشینی) در باب
مفهوم اصالت علمی یاری خواهد رساند. پژوهشگران فوق الذکر در این تحقیق به
مطالعه ای شبه استقرایی بر روی معیارهای مورد استفاده داوران علمی برای تشخیص
اصالت علمی می پردازند و تلاش می کنند تا معنایی را که این د اوران برای مفهوم
اصالت قائلند، از خلال قضاوت های آنان در مورد پیشنهادیه های پژوهشی استخراج
در «نو بودن و بی سابقگی» کنند. نتایج این پژوهش نشان می دهد که با اینکه ویژگی
اکثریت قریب به اتفاق کاربردهای این مفهوم مندرج است، با این وجود، مصادیق
موصوف این ویژگیِ عام، متعدد و متنوع هستند. این مصادیق هر چقدر که از علوم
طبیعی به سمت علوم اجتماعی و انسانی می رویم، متنوع تر می گردند و شامل استفاده از
1. orthodoxy
2. heterodoxy
3. citation patterns
www.SID.ir
Archive of SID
عل مپژوهی و تحلیل مفهوم اصالت علمی 155
یک رویکرد تازه، نظریه تازه، روش نو، داده های جدید، موضوع تازه، تحقیق در یک
حوزه کم تر مطالعه شده و بالاخره دست یابی به یافته های جدید می گردند.
پژوهش مورد نظر، علاوه بر این، مشخص می سازد که معیارهای اندازه گیری اصالت
علمی تنها ناظر بر محتوای معرفت شناختی کار دانشمندان نیست. برخی از ویژگی های
مرتبط با شخصیت اخلاقی و وضعیت آکادمیک دانشمندان نیز همواره در قضاوت در
مورد میزان اصالت کار علمی آنان تأثیرگذار هستند. از جمله این ویژگی ها می توان به
نفوذ علمی در جامعه دانشمندان و نیز به میزان صداقت علمی محقق اشاره کرد.
نکته ای که در اینجا باید بدان توجه کرد، این است که اصالت علمی، معمو ً لا تنها
یک معیار در کنار معیارهای دیگر برای ارز یابی کیفیت یک تحقیق علمی است. جامعه
علمی در هنگام ارزیابی کیفیت یک پژوهش علمی ب هطور معمول به وجود صفات
ویژ های در محقق حساس است. این صفات که می توان آنها را فضیلت های آکادمیک ١
نام نهاد، ب هطور مثال شامل جدی بودن، سخت کوشی، متعهد بودن به تولید دانش مرتبط
با نیازهای اجتماعی، اشتیاق علمی، احتیاط، کنجکاوی و توجه ویژه به تشویق و
.(حمایت از محققان تازه وارد، هستند (گوتزکو و همکاران، 2004
تعریف، ارزیابی و تشخیص اصالت علمی تنها موضوعی نیست که محقق ان را در
این زمینه به خود مشغول کرده است. مهم تر از تشخیص اصالت، دست یافتن به درکی
است که از نحوه وقوع اصالت علمی حاصل می آید. دانشمندان چگونه به ایده ها،
نظریه ها، رویکردها و یافته های نو دست پیدا می کنند؟ فرآیند خلق در علم تحت چه
مکانیزمی صورت می گیرد؟ چه عواملی بر روی اکتشاف علمی تأثیر می گذارند و آن را
هدایت می کنند؟ آیا پیش برد مرزهای دانش و خلق دانش جدید، فرآیندی قابل بازسازی
به شکل منطقی است یا اصو ً لا پدیداری غیرقابل کنترل، وحشی و خودرو است؟ و
دست آخر اینکه، این سؤالات متعلق به کدام یک از شاخه های علم شناسی است؟
تمایل کلی فیلسوفان علم همواره بر آن بوده است تا موضوع کشف در علم را
موضوعی خارج از وظایف فلسفه تلقی کنند. رایشن باخ، به عنوان مثال، با در افکندن
تمایزی قاطع میان مقام کشف ٢ و مقام داوری ٣ ادعا کرده است که فلسفه علم فقط باید
1. Scholastic Virtues
2. context of discovery
3. context of justification
www.SID.ir
Archive of SID
156 حوزه و دانشگاه / سال چهاردهم / ش 54 / بهار 1387
با سؤالات مرتبط با تأیید و پذیرش یا رد نظریات سرو کار داشته باشد که به مقام
داوری تعلق د ارند. او هم چنین اظهار داشته که موضوع کشف باید به روان شناسی
واگذار گردد (تاگارد، 1988). کارل پوپر نیز معتقد است که کشف همیشه شامل
عنصری غیر عقلانی و خلاق است. او می گوید:
به نظر من چیزی به نام روش منطقی یافتن اندیشه های جدید، یا بازسازی منطقی»
عاملی» این فرایند و جود ندارد. می توان چنین بیان کرد که هر کشفی مشتمل بر
است. اینشتین به همین شکل از «شهودی خلاق» یا به تعبیر برگسون «غیر عقلانی
جست وجوی آن قوانین بسیار کلی سخن می گوید که در آنها می توان با قیاس»
هیچ ر اه منطقی وجود ندارد که»: او می گوید.«تنها، تصویری از عالم ب هدست آورد
تنها با شهود مبتنی بر چیزی شبیه به عشق عقلانی به متعلق؛«به این قوانین ب ینجامد
.(به نقل از گیلیس، 1381، ص 49  51) «تجربه می توان به آنها نائل شد
بنابراین، پوپر معتقد است که چیزی بنام منطق اکتشاف علمی نداریم، فقط منطق آزمون
علمی داریم. کارنپ نیز در اواخر حیات فکری اش موضعی شبیه به این داشت. او در
کتاب 1950 خویش، موضع پوپر را در مورد کشف، ضمن تصدیق دینش به او
می پذیرد و چنین می گوید:
به نظر می رسد که غالب فلاسفه و دانشمندان معاصر در مورد یک نکته»
همداستانند و آن اینکه روش استقرایی به اصطلا ح روش مکانیکی نیست که قواعد
ثابتی بر آن حاکم باشد. مثلا اگر گزارش نتایج مشاهدات را داشته باشیم و بخواهیم
فرضیه ای را بیابیم که تأیید شده باشد و تبیین های خوبی برای وقایع مشاهده شده
بدست دهد، آنگاه هیچ مجموعه ای از قواعد ثابت وجود ندارد که ما را به صورت
خودکار به بهترین فرضیه یا حتی فرضیه ای خوب رهنمون گردد. این که دانشمندی
به فرضیه مناسبی دست می یابد، به ذکاوت و بخت و اقبال او برمی گردد. گذشته از
دیگران، کارل پوپر هم بر غیر ممکن بودن روش استقرایی خودکار تأکید زیادی
کرده است، گاهی همین نکته چنین تقریر می شود که ممکن نیست، ماشین
استقرایی را ساخت. علی القاعده منظور از ماشین استقر ایی دستگاهی مکانیکی است
که اگر گزارشات مشاهده ای به آن خورانده شود، فرضیات مناسب بدست
خواهد داد، درست شبیه به ماشین حساب که وقتی دو عدد به آن می دهیم،
همان).) «حاصل ضرب آنها را نشان می دهد
www.SID.ir
Archive of SID
عل مپژوهی و تحلیل مفهوم اصالت علمی 157
بدین ترتیب، مواضع پوپر و کارنپ مت ُاخر با دعاوی رایشنباخ درباره وجود شکافی
قطعی میان روان شناسیِ کشف و منطقِ توجیه، کاملا هماهنگ است.
در نقطه مقابلِ فیلسوفان علم، روان شناسان شناختی حضور دارند که تاکنون از هیچ
کوششی برای درک فرآیند کشف و د س تیابی به اصالت علمی فروگذار نکرده اند. این
روان شناسان تلاش کرده اند تا با استفاده از ابزارها و مفاهیم موجود در حوزه هوش
مصنوعی به شبیه سازی انواع و اقسام فرآیندهایی بپردازند که به هنگام کشف علمی در
ذهن دانشمندان به وقوع می پیوندند. هر چند مدل هایی که تا امروز ساخته شده اند، ب ه
وضوح از شبیه سازی تمام فرایندهای فکری دانشمندان خلاق ناتوانند، با این حال، این
مدل ها درباره این موضوع که چگونه از خلال چارچوبی کامپیوتری می توان به تفکر
علمی نگریست، بصیرت هایی اساسی به وجود آورده اند.
در برابر هر م سأله علمی تعد اد بسیار زیادی راه حل ممکن است، وجود داشته
باشد. بدین منظو ر، تضمینی نیست که الگوریتم های کامپیوتر ی اکتشاف علمی
بهترین اکتشافات را بر مبنای ورودی ها به دست دهند. در عوض مدل های
کامپیوتری راهنماهایی را به صورت روش هایی تقریبی مورد استفاده قرار می دهند تا
از میان پیچیدگی داده ها راهی بیابند و الگویی را ب ه وجود آورند. قدم اول در این
نام (BACON) مسیر از آن پروژه لنگلی، سایمون و همکارانشان (1987) بود که
برنامه ای است که راهنماهایی را ب هکار می گیرد تا قوانین ریاضی را (BACON). گرفت
از میان داده های ک  می کشف کند، ب هطور مثال، کشف قانون سوم کپلر درباره حرکت
ب ه خاطر فرض تبیینی فوق العاده ساده از تفکر انسان مورد انتقاد (BACON). سیارات
قرار گرفته است، با وجود این، کین و سایمون (1990) دریافتند که افراد مورد مطالعه ی
(BACON) آنها قادرند از میان داده های عددی، قوانین را به روش ها یی کاملا شبیه
استخراج کنند.
کشف علمی منحصر به قوانین ک  می نیست، بلکه قوانین کیفی را نیز ب ه وجود
می آورد. در این زمینه کولکارنی و سایمون (1988) مدلی کامپیوتری از کشف چرخه
به موارد خلاف (KEKADA) اوره توسط کربس ١ تدارک دیدند. برنامه آنان، یعنی
قاعده ٢ واکنش نشان می دهد، تبیین ها را فرموله می نماید و آزمایش هایی
1. Krebs
2. anomalies
www.SID.ir
Archive of SID
158 حوزه و دانشگاه / سال چهاردهم / ش 54 / بهار 1387
شبیه سازی شده را به همان شکلی که در دفترچه های آزمایشگاهی کربس توصیف شده،
به انجام می رساند.
تمام اکتشافات علمی مثل مواردی که مورد بحث قرار گرفت، شکل داده پردازی
ندارند. اکتشافات علمی اغلب فرایندهای ایجاد مفاهیم و فرضیه های جدید را
(در برمی گیرند که عمدتا ناظر بر موجودیت های غیرقابل مشاهده اند. تاگارد (1988
مدلی از قیاس محتمل ١ را پرورش داده است که در این مدل فرضیه های جدیدی سر
برمی آورند تا پدیدارهای ناشناخته را تبیین کنند. داردن (1990) نیز ب ه صورت
کامپیوتری تحقیق کرده است که نظریه هایی که به لحاظ تجربی م سأل هدار هستند، چگونه
می توانند مورد بازسازی قرار گیرند.
یکی از مهم ترین مکانیزم های شناختی در عمل کشف، مکانیزم تشبیه ٢ است.
دانشمندان اغلب کشفیات خود را از طریق مطابقت دادن معرفت موجود با یک مس أله
جدید به دست می آورند. تشبیه در برخی از مهم ترین اکتشافات ب ه عمل آمده تا به
امروز نظیر نظریه تکامل داروین و نظریه الکترومغناطیس ماکسول نقش مهمی ایفا کرده
است. در دهه 80 میلادی مطالعه تشبیه به خوبی به فراسوی تبیین های فلسفی زمان، راه
گشود و توسعه ی مدل های پر قدرت کامپیوتری دلیل اصلی این امر بود. این مدل ها
توصیف می کردند که همانندها چگونه از حافظه بازیابی م ی شوند و در برابر مسا یل
جاری نقش می گردند، تا به ار ایه راه حل هایی بپردازند. ب هطور مثال، فالکنهاینر، فوربس
٣ ساختند که برای مدل کردن تبیین های SME و جنتر (1989) موتوری با نام اختصاری
(تشبیهی مرتبط با تبخیر و نفوذ مورد استفاده قرار می گرفت. هولیاک و تاگارد (1989
4 را بسازند. موتوری که ACME نیز روش های کامپیوتری متفاوتی را ب هکار بردند تا
بعدها به نظریه ای در باب تفکر تشبیهی تعمیم داده شد. این موتور قادر است، هم درباره
تفکر علمی و هم درباره تفکر روزمره ب هطور یکسان مورد استفاده قرار گیرد.
در اینجا مجال آن نیست تا تمام مدل های روان شناختی کشف را بیش تر از این مورد
بحث قرار دهیم. با این وجود، مثال های فوق تا حدودی روشن می کنند که فرایندهای
اندیشه نظیر آنهایی که در ایجاد قوانین عددی، شکل گیری فرضیات و تشبیه وارد
1. abduction
2. analogy
3. Structure Mapping Engine
4. Analogical Constraint Mapping Engine
www.SID.ir
Archive of SID
عل مپژوهی و تحلیل مفهوم اصالت علمی 159
می شوند، به چه نحو می توانند به شکل کامپیوتری درک شوند. موضوعی که می تواند
در تحقیقات آینده در باب اصالت و خلاقیت علمی به عنوان یک مسیر تحقیقاتی با
پتانسیل های فراوان مطرح باشد، این است که در کنار تلاش های رو ان شناختی برای
درک موضوع آیا وارد کردن متغیرهای اجتماعی و سنجش نحوه ت أثیر متن اجتماعی
دانشمند بر کم و کیف خلاقیت علمی او نیز می تواند، ب ه ما در دست یابی به فهم
عمیق تری در این حوزه کمک کند. این موضوع البته موضوعی است که جامعه شناسان و
اقتصاددانان علم باید بدان بپردازند.
بحث و نتیجه گیری
بخش های گوناگون این مقاله باید روشن کرده باشند که علم پدیداری پیچیده و دارای
ابعاد گوناگون است. بازیگر اصلی میدان علم، یعنی دانشمند از مجموعه ای از
ویژگی های شخصیتی و روان شناختی برخوردار است که هریک از این ویژگی ها تأثیری
خاص بر کم و کیف تولید علمی این دانشمند بر جای می گذارد. اگر بخواهیم با زبان
فلسفی موضوع را بیان کنیم، باید بگوییم که خصوصیات روان شناختیِ محقق تقریب ًا
عملکرد علمی او را مشخص می سازند. این خصوصیات روان شناختی ب ه نوبه خود
محصول ساختارهای اجتماعی و اقتصادی وی ژ های هستند که مشخص کننده جامعه
بزرگ تری است که دانشمند در آن زیست می کند (علل دور). جامعه ای که دانشمند را
دربر می گیرد، ب هطور نظری می تواند در دو سطح مورد مطالعه قرار گیرد. سطح اول،
ساختارهایی هستند که مشخص کننده ی فضای درون نهاد علم می باشند: آزمایشگاه،
دانشگاه و غیره. سطح دوم، دربرگیرنده ویژگی ها و خصوصیات جامعه بزرگ تر
می باشد. شرایط کنونی فعالیت علمی عامل مهم دیگری را به این تصویر اضافه می کند
که اهمیت آن در دنیای ما روز به روز افزایش می یابد: جامعه جهانی علم. این عوامل
(جامعه علمی جهانی، ساختارهای ملی، ساختارهای درونی جامعه علمی و ویژگی های
روان شناختی) حلقه های ع ّلی را تشکیل می دهند که در نهایت، به تولید علم توسط
شخص محقق می انجامند.
بررسی جامع هریک از صفات یا کیفیات مرتبط با دانش تولید شده از سوی یک محققِ
نوعی، نیازمند بررسی مکانیزم های ع ّلی در تما م حلقه های فوق الذکر است. یک تحقیق
www.SID.ir
Archive of SID
160 حوزه و دانشگاه / سال چهاردهم / ش 54 / بهار 1387
رضایت بخش دانشگاهی درباره علل مؤثر بر اندازه اصالت و دست اول بودن تولیدات
علمی در یک کشور می باید که شامل تحقیقی در خصوصیات روان شناختی دانشمندان آن
کشور، ارزش ها و هنجارهای حاکم بر جوامع خرد علمی، ساختارهای بزرگ
اقتصادی  اجتماعی و بالاخره، نحوه تأثیرگذاری جهان علم بر دانشمندان بومی باشد.
بر این اساس سیاستگذاری با هدف ارتقا ی سطح اصالت علمی، شامل دو مرحله
خواهد بود. مرحله اول عبارتست از: تحلیل و برآورد سطحی از اصالت علمی که
رابطه ای منسجم و منطقی با نقش تعریف شده علم در جا معه مورد نظر برقرار می سازد.
در این مرحله باید بپرسیم که برای دست یابی به کارکرد بهینه نهاد علم در این جامعه
خاص، چه اندازه از اصالت در تولیدات علمی مورد نیاز خواهد بود. در مرحله دوم،
سیاست هایی طراحی می شوند که با تحت تأثیر قرار دادن حلقه های ع ّلی شناسایی شده در
تحقیق قبلی، اندازه اصالت علمی را متأثر می سازند و آن را به سطح مطلوب می رسانند.
www.SID.ir
Archive of SID
عل مپژوهی و تحلیل مفهوم اصالت علمی 161
فهرست منابع و مآخذ
1. گیلیس، دانالد؛ فلسفه علم در قرن بیست. م ترجمه حسن میانداری. تهران: سمت،
.1381
2. Allport, G. W., ‘The historical background of social psychology,’ In G.
Lindzey & E. Aronson (Eds.), Handbook of social psychology (3rd ed.,
Vol. 1, pp.1–46), Hillsdale, NJ: Erlbaum, 1985.
3. Arrow, K. J., ‘Economic Welfare and the Allocation of Resources for
Invention,’ The Rate and Direction of Inventive Activity. National
Bureau of Economic Research, Princeton: Princeton University Press,
1962.
4. Barber, B., ‘The Sociology of Science,’ International Encyclopedia of
the Social Sciences, Macmillan, vol. 13-14, pp. 92-100, 1968.
5. Blume, S. S., ‘Sociology of Sciences and Sociologies of Science,’ in
Prospectives in the Sociology of Science, S. Blume (ed.), NY: John
Wiley, 1977.
6. Bonjour, L., ‘Coherence Theory of Knowledge and justification,’
Routledge Encyclopedia of Philosophy CD-ROM, 1998.
7. Brewer W. F. and Mishra P., ‘Science,’ In W. Bechtel and G. Graham
(Eds.), Blackwell Companion to Cognitive Science. Oxford: Blackwell,
744-749, 1998.
8. Callon, M., ‘Four Models for the Dynamics of Science,’ in Jasanoff, S.
et al (eds), Handbook of Science and Technology Studies, Newbury
Park: Sage, 1995.
9. Dasgupta, P. & David, P. A., ‘Information disclosure and the economics
of science and technology,’ In Feiwel G. R. (Ed.), Arrow and the ascent
www.SID.ir
Archive of SID
162 حوزه و دانشگاه / سال چهاردهم / ش 54 / بهار 1387
of Modern Economic Theory, New York: New York University Press.
pp. 519-40, 1987.
10. Edge, D., ‘Reinventing the Wheel,’ in Jasanoff, S. et al (eds), Handbook
of Science and Technology Studies, Newbury Park: Sage, 1995.
11. Feist, G. J., The psychology of science and origins of the scientific
mind. New Haven, CT: Yale University Press, 2006a.
12. Feist, G. J., ‘The Past and Future of the Psychology of Science,’ Review
of General Psychology, Vol. 10, No. 2, 92-97, 2006b.
13. Feist, G. J., ‘How Development and Personality Influence Scientific
Thought, Interest, and Achievement,’ Review of General Psychology,
Vol. 10, No. 2, 163-182, 2006c.
14. Feist, G. J., ‘Why the Studies of Science Need a Psychology of
Science,’ Review of General Psychology, Vol. 10, No. 2, 183-187,
2006d.
15. Feist, G. J. & Gorman, M. E., ‘Psychology of science: Review and
integration of a nascent discipline,’ Review of General Psychology, 2, 3-
47, 1998.
16. Frege, G., The Basic Laws of Arithmetic, Translated by M. Furth.
Berkeley: University of California Press. First published 1893, 1964.
17. Guetzkow, J. et al,, 'What is Originality in the Humanities and the Social
Sciences?,' American Sociological Review, Vol. 69, pp. 190-212, 2004.
18. Holyoak, K., & Thagard, P. Analogical mapping by constraint
satisfaction. Cognitive Science, 13: 295-355, 1989.
19. Holyoak, K., & Thagard, P. Analogical mapping by constraint
satisfaction. Cognitive Science, 13: 295-355,1989.
20. Kuhn, T. S., Structure of Scientific Revolutions (2nd edn.), Chicago:
Chicago University Press, 1970.
www.SID.ir
Archive of SID
عل مپژوهی و تحلیل مفهوم اصالت علمی 163
21. Latour, B. & Woolgar S., Laboratory Life: The SocialConstruction of
Scientific Facts. Princeton, NJ: Princeton Univ. Press, 1979.
22. Losee, J., A Historical Introduction to the Philosophy of Science, 3rd ed.
Oxford: Oxford University Press, 1993.
23. Lundvall, B. & Borras, S., ‘Science, Technology, and Innovation
Policy,’ In J. Fagerberg et al. (Eds.), The Oxford Handbook of
Innovation, Oxford: Oxford University Press, 2004.
24. Merton, R. K., Science, Technology and Society in 17th Century
England, Bruges, Belgium, St. Catherine Press, Ltd, 1938.
25. Merton, R. K., The Sociology of Science, Chicago: Chicago University
Press, 1973.
26. Mirowski P. & Sent E., Science: Bought and Sold, Chicago: Chicago
University Press, 2002.
27. Nelson, R. R., ‘The Simple Economics of Basic Scientific Research,’
Journal of Political Economy, 67 (June): 297-306, 1959.
28. Popper, K., Objective Knowledge, Oxford: Oxford University Press,
1972.
29. Shapin, S., ‘Here and Everywhere: Sociology of Scientific knowledge,’
In Annual Review of Sociology, Vol. 21, pp. 289-321, 1995.
30. Steinmuller E., ‘Economics of Science,’ International Encyclopedia of
the Social and Behavioural Sciences. (Reproduced in SPRU Electronic
Working Paper Series No.44, available at: http://sus*.ac.uk/spru/),
2000.
31. Stephan, P. E., ‘The Economics of Science,’ Journal of Economic
Literaturr, Vol. XXXIV (September), 1199-1235, 1996.
32. Thagard, P. Computational philosophy of science. Cambridge, MA:
MIT Press/Bradford Books, 1988.
www.SID.ir

0

بسم الله الرحمن الرحیم
دانشگاه علامه طباطبایی
دانشکده ی روانشناسی و علوم تربیتی
گروه سنجش و اندازه گیری
بررسی تحلیل واریانس چند متغییره و تحلیل کواریانس چند متغییره
دانشجو: محمد حسین ضرغامی
خردادماه 1390
به نام خدواند بخشاینده ی مهربان
در این گزارش ابتدا به طور مختصر تحلیل کواریانس و مفروضات ان ذکر شده و سپس یک نمونه کاربرد حرفه ای از
انجام شده است. SPSS آن توضیح داده شده و تحلیل های مربوطه توسط نرم افزار
تحلیل کوواریانس
تحلیل کواریانس تحلیل مستقل و جداگانه ای نمی باشد بلکه ترکیبی از تجزیه ی واریانس و تحلیل رگرسیونی است.
علت ترکیب کردن این دو نوع تحلیل و دستیابی به تحلیل کواریانس به خاطر کاربردهای آن می باشد. این کاربردها در
برگیرنده ی موارد زیر اند:
1. کاهش اشتباهات آزمایشی
2. اعمال کنترل آزمایشی
3. تفسیر اثرات آزمایشی و تصحیح میانگین های آزمایش
4. تخمین داده های گمشده و یا از دست رفته.
ترکیب دو روش تحلیل واریانس و تحلیل رگرسیونی را می توان در ساختار مدل تجزیه ی کواریانس مشاهده نمود. در
برابر است با نمره ی میانگین کل، اثری که تیمار یا آزمایش (CASE) این ساختار نمره ی مشاهده شده از یک مورد
مورد نظر روی مورد می گذارد (این اثر می تواند مقادیر مثبت و یا منفی داشته باشد و موجت افزایش و یا کاهش
میانگین کل شود)، مقدار رگرسیون متغییر وابسته روی متغییر کمکی و میزانی از خطا (پیش فرض این است که خطاها
از یکدیگر مستقل اند و به صورت نرمال توزیع شده اند).
YIJ=μ+ti+b(XIJ-X) + eij
ها به خاطر اثر تیمار نباشد در آن صورت XI تصحیح می شود. اگر تفاوت در b(XIJ-X) میانگین آزمایش بوسیله ی
ها بدست می آید. XI برای تغییرات موجود در YI اطلاعات دقیق تری پیرامون اثرات تیمارها از طریق تصحیح
از آنجا که تحلیل کوواریانس ترکیبی از دو تحلیل واریانس و رگرسیون است بدیهی است که باید پیش فرض های هر
دو روش را دارا باشد و به علاوه باید دارای فرضیاتی در مورد ترکیب این دو روش باشد. در استفاده از روش تجزیه ی
کواریانس باید نکاتی را در نظر داشت. بعضی از این نکات عبارتند از:
1. باید دقت داشت که اندازه گیری متغییر کمکی قبل از اعمال آزمایش صورت پذیرد. در صورتی که این اندازه
گیری بعد و یا در حین اعمال متغییر کمکی انجام شود ممکن است با متغییر آزمایش تعامل داشته و در
صورت استفاده از تجزیه ی کواریانس قسمتی از اثر متغییر کمکی حذف شده مربوط به متغییر آزمایشی باشد.
البته با استفاده از تجزیه ی واریانس متغییر کمکی می توان تحت تاثیر بودن متغییر آزمایش روی متغییر
کمکی را بررسی نمود.
معنادار نباشد تصحیح میانگین تیمار تاثیری b یا همان ضریب رگرسیونی معنادار باشد. اگر b 2. باید مقدار
نخواهد داشت.
F و T 3. باید توزیع خطاها نرمال با میانگین صفر و واریانس مشترک باشند تا در این صورت اعتبار آزمون های
رعایت شود.
ثابت باشند. ثابت بودن به اندازه گیری بدون خطا و عدم تاثیر متغییر آزمایش بر آن بر می گردد. X 4. باید مقادیر
5. باید رابطه ی بین متغییر کمکی با متغییر وابسته بعد از حذف اثرات بلوک و تیمار خطی باشد به این معنا که
.b(XIJ-X) های کل باشد یعنی X مربوطه از میانگین X برابر یک مقدار ثابت ضربدر اختلاف Y مقدار
6. محاسبه ی مقدار آن وابسته به نوع طرح آزمایشی بکار رفته می باشد.
در ادامه دو مثال کاربردی مربوط به مانوا ارائه می شود.
مثال اول: در نظر داریم فرضیه ی زیر را آزمون نماییم.
بین تیپ های شخصیتی افراد با سبک های متفاوت یادگیری تفاوت معنی داری وجود دارد.
برای آشنایی با مسئله ابتدا آماره های توصیفی متغییرهای لازم برای تحلیل ارائه می شوند.
تیپ های شخصیتی از طریق آزمون مایرز بریگز که یک آزمون شغلی شخصیتی است استفاده شده است.
جدول توصیف نمرات ابعاد شخصیت های مایرز-بریگز به تفکیک جنسیت
جنسیت
درون گرایی
- برونگرایی
حسی -
شهودی
فکری -
احساسی
قضاوتی -
ادراکی
98.49 95.95 91.45 92.58 میانگین مرد
انحراف
معیار
11.58 8.24 8.53 10.32
مینیمم 72 76 83 70
ماکسیمم 129 112 121 122
دامنه تغییرات 57 36 38 52
تعداد نمونه 97 97 97 97
زن
میانگین 92.75 94.55 101.19 97.54
انحراف
معیار
13.61 9.82 7.70 10.72
مینیمم 72 75 83 67
ماکسیمم 129 114 119 125
دامنه تغییرات 57 39 36 58
تعداد نمونه 103 103 103 103
کل
میانگین 92.67 93.05 98.65 98.01
انحراف
معیار
12.63 9.20 8.51 10.51
مینیمم 72 75 83 67
ماکسیمم 129 114 121 125
دامنه تغییرات 57 39 38 58
تعداد نمونه 200 200 200 200
و سبک های یادگیری به تفکیک مقاطع و آماره های توصیفی در جدول زیر ارائه می شود.
جدول وضعیت سبک یادگیری به تفکیک رشته تحصیلی
سبک ها
علوم پایه پزشکی کل
درصد فراوانی درصد فراوانی درصد فراوانی
واگرا 36 18 16 8 20 10
انطباق 35 17.5 15 7.5 20 10
جذب 50 25 24 12 26 13
همگرا 79 39.5 26 13 53 26.5
کل 200 100 81 40.5 119 59.5
برای پاسخگویی به این سوال پژ وهش یعنی بین تیپ های شخصیتی افراد با سبک های متفاوت یادگیری تفاوت معنی
داری وجود دارد" از تحلیل واریانس چند متغییری استفاده شد. خلاصه ای ازنتایج این تحلیل در جدول های 1 و 2 و
3 گزارش شده است.
در جدول 1 نتایج آزمون های اثر پیلایی، لامبدای ویلکز، اثر هوتلینگ و بزرگترین ریشه روی گزارش شده است. هر
چهار آزمون گزارش شده برای بررسی معنی داری تحلیل واریانس چند متغییری استفاده می شوند. همانگونه که اشاره
شد پر کاربرد ترین آزمون که در بیشتر گزارشات ارائه می شود لامبدای ویلکز است و قویترین آزمون نیز که نسبت به
عدم برقراری پیش فرض ها مقاوم است اثر پیلایی می باشد. در مواقعی که تمامی شرایط برقرار است و حجم نمونه ها
نیز برابر است نتایج هر چهار آزمون شبیه و نزدیک به می شود.
(MANOVA) جدول 1_ نتایج تحلیل واریانس چند متغییری
Sig. Error df df F Value شاخص های چند متغییری
اثر پیلایی 0.163 573 24 1.289 0.154
لامبدای ویلکز 0.163 549 24 1.288 0.853
اثر هوتلینگ 0.164 563 24 1.287 0.165
بزرگترین ریشه روی 0.036 191 8 2.113 0.089
بدست آمده برای لامبدای ویلکز با مقدار 0.154 و با در جه های آزادی 24 F در جدول 1 مشاهده می کنیم که مقدار
بدست آمده برای اثر پیلایی با مقدار 0.853 F معنی دار نمی باشد. همچنین مقدار p> و 573 در سطح 0.163
معنی دار نمی باشد. اما بزرگترین ریشه روی با مقدار 0.089 و با p> وبا درجه آزادی 24 و 573 در سطح 0.163
معنی دار می باشد. معنی دار شدن شدن ریشه روی نشان می pدهد که که آزمودنی ها حداقل در یکی از گروه های سبک های یادگیری باهم تفاوت معنی داری دارند. بنابر این برای
بررسی جزئی تر تفاوت ها در بین چهار گروه نتایج تحلیل واریانس یک راهه نیز در جدول 2 گزارش شده است.
بدست آمده برای بررسی تفاوت تیپ حسی بین چهار گروه با سبک های F در جدول 2 مشاهده می کنیم که مقدار
معنی دار (pمی باشد.
بدست آمده برای بررسی تفاوت تیپ فکری بین چهار گروه با F 4 مشاهده می کنیم که مقدار - همچنین در جدول 8
(pمعنی دار می باشد.
بدست آمده برای بررسی تفاوت تیپ احساسی بین چهار گروه با F همچنین در جدول 2 مشاهده می کنیم که مقدار
(pمعنی دار می باشد.
بدست آمده برای تیپ های دیگر نشان می دهد که در آن تیپ ها بین چهار گروه با سبک های یادگیری F مقادیر
مختلف تفاوت معنی داری وجود ندارد.
جدول 2_ نتایج تحلیل واریانس یکراهه
Sig. F MS df S S منابع تغییر
بین گروهی
برونگرا 0.067 2.42 68.44 3 205.3
درونگرا 0.134 1.88 52.56 3 157.7
حسی 0.045 2.74 54.22 3 162.7
شهودی 0.066 2.43 41.55 3 124.6
فکری 0.024 3.22 98.02 3 294.1
احساسی 0.040 2.82 44.25 3 132.8
داوری کننده 0.532 0.74 26.56 3 79.7
ملاحضه کننده 0.619 0.60 27.36 3 82.1
خطای
برونگرا 28.22 196 5,531.9
درونگرا 27.90 196 5,468.9
حسی 19.81 196 3,883.1
شهودی 17.07 196 3,345.5
فکری 30.41 196 5,960.4
احساسی 15.68 196 3,074.0
داوری کننده 36.12 196 7,079.2
ملاحضه کننده 45.98 196 9,011.9
کل
برونگرا 199 5,737.2
درونگرا 199 5,626.6
حسی 199 4,045.8
شهودی 199 3,470.2
فکری 199 6,254.5
احساسی 199 3,206.8
داوری کننده 199 7,158.9
ملاحضه کننده 199 9,094.0
در مرحله بعد برای بررسی جزئی تر تفاوت ها در بین چهار گروه در تیپ های مختلف نتایج تحلیل آزمون تعقیبی توکی
نیز مورد بررسی قرار گرفت که نتایج آن در جدول 3 گزارش شده است.
جدول 3_ نتایج آزمون تعقیبی توکی
Sig. SD (I-J) تیپ مایرز بریگز سبک یادگیری
حسی همگرا -واگرا (*) 0.033 0.895 2.46
شهودی واگرا -همگرا (*) 0.047 0.831 2.18
فکری فکری -انطباق (*) 0.049 1.120 2.91
در جدول 3 مشاهده می کنیم که در نمرات تیپ حسی بین افراد با سبک یادگیری همگراو واگرا در سطح
تفاوت معنی داری وجود دارد. همچنین در نمرات تیپ شهودی بین افراد با سبک یادگیری همگرا و واگرا (pتفاوت معنی داری وجود دارد. و در نهایت در نمرات تیپ شهودی بین سبک یادگیری فکری و (pتفاوت معنی داری وجود دارد. (pمثال دوم: در این مثال قصد داریم سوال زیر را مورد پژوهش قرار دهیم:
آیا تفاوتی میان کیفیت دلبستگی والدین کودکان عادی و تیزهوش وجود دارد؟
برای پاسخگویی به سوال پژ وهش یعنی" آیا تفاوتی میان کیفیت دلبستگی والدین کودکان عادی و تیزهوش وجود دارد؟"
از تحلیل واریانس چند متغییری استفاده شد. خلاصه ای ازنتایج این تحلیل در جدول های 4 و 5 گزارش شده است.
در جدول 4 نتایج آزمون های اثر پیلایی، لامبدای ویلکز، اثر هوتلینگ و بزرگترین ریشه روی گزارش شده است. هر چهار
آزمون گزارش شده برای بررسی معنی داری تحلیل واریانس چند متغییری استفاده می شوند. پر کاربرد ترین آزمون که در
بیشتر گزارشات ارائه می شود لامبدای ویلکز است و قویترین آزمون نیز که نسبت به عدم برقراری پیش فرض ها مقاوم
است اثر پیلایی می باشد. در مواقعی که تمامی شرایط برقرار است و حجم نمونه ها نیز برابر است نتایج هر چهار آزمون
شبیه و نزدیک به می شود.
کیفیت های دلبستگی (MANOVA) جدول 4_ نتایج تحلیل واریانس چند متغییری
شاخص های چند
Sig. Error df df F Value متغییری
0.001 528.0 3.0 5.502(a) اثر پیلایی 0.030
0.001 528.0 3.0 5.502(a) لامبدای ویلکز 0.970
0.001 528.0 3.0 5.502(a) اثر هوتلینگ 0.031
0.001 528.0 3.0 5.502(a) بزرگترین ریشه روی 0.031
بدست آمده برای لامبدای ویلکز با مقدار 5.502 و با در جه های آزادی 3 و F در جدول 4 مشاهده می کنیم که مقدار
بدست آمده برای اثر پیلایی با مقدار 5.502 و با در F معنی دار می باشد. همچنین مقدار pمعنی دار می باشد. بر این اساس نتیجه می گیریم که بین 3 نوع کیفیت pدلبستگی در دو گروه هوش تیزهوش و تیزهوش تفاوت معنی داری وجود دارد.
برای بررسی جزئی تر تفاوت ها در بین دو گروه نتایج تحلیل واریانس یک راهه نیز در جدول 5 گزارش شده است.
جدول 5_ نتایج تحلیل واریانس یک راهه برای کیفیت های دلبستگی
Sig. F MS df S S منابع تغییر
بین گروهی
صمیمی
0.059 3.58 63.46 1 63.5
بین گروهی
اتکایی
0.001 12.17 194.06 1 194.1
بین گروهی
اضطرابی
0.011 6.57 114.96 1 115.0
خطای صمیمی 17.74 530 9,401.1
خطای اتکایی 15.95 530 8,451.2
خطای اضطرابی 17.51 530 9,279.8
کل صمیمی 531 9,464.6
کل اتکایی 531 8,645.3
کل اضطرابی 531 9,394.8
بدست آمده برای تفاوت بین دوگروه عادی و تیزهوش در کیفیت دلبستگی F در جدول 5 مشاهده می کنیم که مقدار
معنی دار نمی باشد. (p> صمیمی برابر با 3.58 بدست آمد. این مقدار با درجه آزادی 1 بر روی 530 در (0.059
بدست آمده برای تفاوت بین دوگروه عادی و تیزهوش در کیفیت F همچنین در جدول 5 مشاهده می کنیم که مقدار
معنی دار می باشد. (pبدست آمده برای تفاوت بین دوگروه عادی و تیزهوش در کیفیت F همچنین در جدول 5 مشاهده می کنیم که مقدار
معنی دار می (pباشد. در بررسی های جزئی تر دیدیم که بین کیفیت دلبستگی اتکایی و اضطرابی والدین کودکان عادی و
تیزهوش تفاوت معنی داری وجود دارد.
سوال بعدی این است که آیا تفاوتی میان سبکهای فرزندپروری والدین کودکان عادی با
تیزهوش وجود دارد؟
برای پاسخگویی به سوال پژ وهش یعنی" آیا تفاوتی میان سبکهای فرزندپروری والدین کودکان عادی و تیزهوش وجود
دارد؟" از تحلیل واریانس چند متغییری استفاده شد. خلاصه ای ازنتایج این تحلیل در جدول های 6 و 7 گزارش شده
است.
در جدول 6 نتایج آزمون های اثر پیلایی، لامبدای ویلکز، اثر هوتلینگ و بزرگترین ریشه روی گزارش شده است. هر چهار
آزمون گزارش شده برای بررسی معنی داری تحلیل واریانس چند متغییری استفاده می شوند. همانگونه که اشاره شد پر
کاربرد ترین آزمون که در بیشتر گزارشات ارائه می شود لامبدای ویلکز است و قویترین آزمون نیز که نسبت به عدم
برقراری پیش فرض ها مقاوم است اثر پیلایی می باشد. در مواقعی که تمامی شرایط برقرار است و حجم نمونه ها نیز
برابر است نتایج هر چهار آزمون شبیه و نزدیک به می شود.
(MANOVA) جدول 6_ نتایج تحلیل واریانس چند متغییری
شاخص های چند
df F Value متغییری
Error
Sig. df
0.002 530.0 3.0 5.060(a) اثر پیلایی 0.028
0.002 530.0 3.0 5.060(a) لامبدای ویلکز 0.972
0.002 530.0 3.0 5.060(a) اثر هوتلینگ 0.029
0.002 530.0 3.0 5.060(a) بزرگترین ریشه روی 0.029
بدست آمده برای لامبدای ویلکز با مقدار 5.060 و با در جه های آزادی 3 و F در جدول 6 مشاهده می کنیم که مقدار
بدست آمده برای اثر پیلایی با مقدار 5.060 و با در F معنی دار می باشد. همچنین مقدار pمعنی دار می باشد. بر این اساس نتیجه می گیریم که بین 3 نوع شیوه pفرزند پروری در دو گروه هوش تیزهوش و تیزهوش تفاوت معنی داری وجود دارد.
برای بررسی جزئی تر تفاوت ها در بین دو گروه نتایج تحلیل واریانس یک راهه نیز در جدول 7 گزارش شده است.
(MANOVA) جدول 7_ نتایج تحلیل واریانس چند متغییری
Sig. F MS df S S منابع تغییر
بین گروهی
سهل گیر
0.498 0.459 14.415 1 14.415
بین گروهی 0.000 13.407 491.723 1 491.723
استبداد
بین گروهی
مقتدر
0.920 0.010 0.244 1 0.244
خطای سهل
گیر
31.378 532 16,693.218
خطای استبداد 36.678 532 19,512.579
خطای مقتدر 24.342 532 12,950.058
کل سهل گیر 533 16,707.633
کل استبداد 533 20,004.301
کل مقتدر 533 12,950.301
بدست آمده برای تفاوت بین دوگروه عادی و تیزهوش در شیوه فرزند پروری F در جدول 7 مشاهده می کنیم که مقدار
معنی دار نمی باشد. (p> سهل گیر برابر با 0.459 بدست آمد. این مقدار با درجه آزادی 1 بر روی 532 در (0.498
بدست آمده برای تفاوت بین دوگروه عادی و تیزهوش در شیوه F همچنین در جدول 7 مشاهده می کنیم که مقدار
معنی (pدار می باشد.
بدست آمده برای تفاوت بین دوگروه عادی و تیزهوش در شیوه F همچنین در جدول 7 مشاهده می کنیم که مقدار
معنی دار (p> فرزند پروری مقتدر برابر با 0.010 بدست آمد. این مقدار با درجه آزادی 1 بر روی 530 در (0.920
نمی باشد. در بررسی های جزئی تر دیدیم که تنها در شیوه فرزند پروری سهل گیر کودکان عادی و تیزهوش تفاوت
معنی داری وجود دارد.

0
مقیاس رویدادهای رابطه نامزدی
چارلز ئی. کینگ، و اندرو کریسچنسن
Relationship Events Scale (RES)
در اینجا فهرست رویدادهایی آمده که در بسیاری از روابط رخ می دهد. اگر هر یک از این رویدادها در رابطه شما رخ داده است در مقابل آن "ص" صحیح و اگر رخ نداده است "غ" (غلط) بنویسید.
1- نامزدم مرا با کلمات محبت آمیز (مانند عزیزم، محبوبم و نظایر آن ها) خطاب می کتد....
2- نامزدم به من می گوید: "دوستت دارم"....
3- نامزدم با هیچ کس جز من به سینما نمی رود....
4- ما درباره احتمال عروسی مان بحث کرده ایم....
5- نامزدم به دیدار خانواده من می آید....
6- من به نامزدم بیش از یک سوم حقوقم را برای مدتی بیش از یک هفته قرض داده ام....
7- من نامزدم را با کلمات محبت امیز (مانند عزیزم، محبوبم و نظایر ان) خطاب می کنم....
8- من و نامزدم در کنار یکدیگر احساس راحتی می کنیم، طوری که می توانیم بدون صحبت کردن یا انجام فعالیتی، با هم قدم بزنیم....
9- من با هیچ کس به جز نامزدم به سینما نمی روم....
10- خانواده نامزدم مرا تایید می کند....
11- من به نامزدم می گویم: "دوستت دارم"....
12- من به دیدار خانواده نامزدم می روم....
13- نامزدم به من بیش از یک سوم حقوقش را برای مدتی بیش از یک هفته قرض داده است....
14- ما یک روز کامل را فقط با یکدیگر بیرون رفته ایم....
15- خانواده من نامزدم را تایید می کند....
16- ما بدون این که نقشه انجام کار خاصی داشته باشیم، برای با هم بودن برنامه ریزی کرده ایم....
17- ما درباره "زندگی مشترک" صحبت کرده ایم....
18- ما را به عنوان یک زوج به میهمانی دعوت کرده اند....
19- ما به قصد ازدواج با هم نامزد شده ایم....

ثنایی، باقر و همکاران. مقیاس های سنجش خانواده و ازدواج. انتشارارت بعثت 1387

0

مقیاس روایت عشق اشترنبرگ
Sternberg’s Love Story Scale
در ماخذ اصلی این مقیاس با عنوان " قصه عشق" معرفی شده است.
فرم ویژه خانم ها
پاسخگوی محترم این پرسشنامه شامل جملاتی است که نظر شما را در مورد برخی مسائل زندگی و روابط همسران می پرسد. توجه داشته باشید که پاسخ درست یا غلط وجود ندارد و صرفا نظر شخص شما را در هر مورد می پرسد. لذا خواهشمند است هریک از جملات را به دقت و با حوصله بخوانید و سپس گزینه مناسب را در پاسخنامه علامت بزنید. 



1. برایم مهم است که در زندگی مشترک فرد تصمیم گیرنده من باشم.
2. اغلب قاطعانه به همسرم می فهمانم که من رئیس هستم، حتی اگر لازم باشد کاری کنم کمی از من بترسد.
3. معتقدم رابطه صمیمانه با کسی، در واقع یک نوع شراکت است، درست مثل بیشتر روابط تجاری.
4. معتقدم که انسان در زندگی همیشه باید مواظب اعمال همسرش باشد.
5. از نظر من یکی از لذات زندگی این است که بتوانم از زیبایی های جسمانی همسرم لذت ببرم.
6. معتقدم رکن اصلی یک ازدواج تشابهات مذهبی است.
7. معتقدم عشق شبیه بازی است گاهی می برید و گاهی هم می بازید.
8. معتقدم در یک ازدواج خوب زن و مرد با هم رشد می کنند و تحول می یابند.
9. زندگی بدون حضور همسرم برایم غیر قابل تصور است.
10. به نظر من ممکن است افسانه های پریان در روابط عاشقانه امروزی تحقق یابند.
11. اغلب به دوران آشنایی خود با همسرم می اندیشم.
12. معتقدم برای شناخت رابطه عاشقانه باید آن را از بعد علمی آن بررسی کرد
13. معتقدم ازدواج خوب مراحلی دارد که برای رسیدن به آن، باید این مراحل را به ترتیب طی کرد.
14. به نظر من دعوا برای تداوم زندگی لازم است، چرا که مقوله های متعارض را از عمق به سطح می آورد و به سلامت رابطه کمک می کند.
15. ازدواج من شبیه نمایشنامه است، گاهی خنده دار و گاهی هم گریه آور.
16. به نظر من مهم ترین انتخاب همسر جذابیت جسمانی و زیبایی ظاهری است.
17. اگر همسرم کارهای خانه را انجام ندهد، احساس می کنم نسبت به من و ازدواجمان بی توجه شده است.
18. دلم می خواهد کسی باشد که برای تسکین درد ها و رنج های خود به کمک من احتیاج داشته باشد.
19. به نظر من زن و شوهر دو طرف یک بازی هستند که هر یک سعی می کنند برد خود را به حداکثر و باخت خود را به حداقل برسانند.
20. معتقدم کلید موفقیت یک ازدواج، ایجاد تغییر و تحول مداوم در زندگی است.
21. معتقدم همه مشکلات زندگی راه حل های از پیش تعیین شده ای دارند که اگر درست به آن عمل شود حتما موثر خواهد افتاد.
22. به نظر من در عمل دعوا بهتر از گفتگوی آرام نتیجه می دهد.
23. مجذوب کسانی هستم که بتوانند در لحظات و موقعیت های مختلف زندگی، نقش های مختلفی را به نمایش بگذارند.
24. از اینکه اسرار زیادی را از همسرم مخفی کنم خوشم می آید.
25. معتقدم کسانی که ازدواج موفقی دارند، به رابطه خود از بعد منطقی نگاه می کنند، نه از بعد عاطفی.
26. اغلب از اینکه برای همسرم فداکاری می کنم لذت می برم.
27. وقتی همسرم می خواهد به روش های تازه و غیر عادی و حتی دردناک با هم رابطه جنسی داشته باشیم، مخالفت نمی کنم.
28. خوش دارم همسرم با ترس و احتیاط با من حرف بزند.
29. گاهی رفتار همسرم چنان غیر قابل پیش بینی می شود که به هیچ طریقی نمی توانم عکس العمل بعدی او را حدس بزنم.
30. می توانم هر نوع رابطه ای را که دلم می خواهد با همسرم داشته باشم، بسازم.
31. معتقدم ازدواج مثل باغی است و شما باغبان آن، برای آنکه ازدواجتان همچون باغی پر طراوت باشد.
32. از آدم های جدی خوشم نمی آید.
33. اغلب مجذوب افرادی می شوم که تا حدودی مرموزند.
34. همسرم لازم می داند از هر کاری که من می کنم با خبر باشد.
35. برایم مهم است که در رابطه جنسی با همسرم، هر چه من بخواهم او انجام دهد.
36. تمایل دارم همسرم گهگاهی مرا بترساند.
37. معتقدم با نگاه به اوضاع خانه یک زوج می توان به کیفیت رابطه آنها پی برد.
38. برای غلبه بر گذشته به کمک نیازمندم.
39. من خودم و همسرم را به چشم همسفرانی می بینم که با هم به سفر زندگی می رویم.
40. معتقدم روابط عاشقانه هم قوانین خود را دارند و برای پیشبرد آن باید این قوانین را رعایت کرد.
41. اغلب خودم را در حال ایفای نقش یک نمایشنامه می بینم.
42. من فکر می کنم زندگی با افراد جدی که فقط بعد عقلانی مسائل را می بینند، غیر قابل تحمل است.
43. اغلب به لحظاتی می اندیشم که با همسرم گذرانده ام، چرا که این با هم بودن ها برایم اهمیت بخصوصی دارد.
44. دوست دارم شناخت همسرم کمی مشکل باشد.
45. اغلب برای برآوردن نیار های همسرم از آسایش خودم دست می کشم.
46. فکر می کنم اگر همسرممسئول همه تصمیمات باشد روال زندگی بهتر پیش خواهد رفت.
47. معتقدم همسرم هر لحظه و به هر طریقی که من بخواهم باید نیاز جنسی مرا ارضا کند، حتی اگر موجب تحقیر و آزار او شود.
48. داشتن همسری زیبا در زندگی از هر چیز دیگری برایم مهمتر است.
49. معتقدم تداوم یک ازدواج بستگی زیادی به رسیدگی به خانه و امور آن دارد.
50. همیشه به کسانی علاقمند بوده ام که برای درمان آسیب های گذشته به کمک من نیاز داشتند.
51. معتقدم عشق راستین باید بخشی از زندگی دینی انسان باشد نه جدا از آن.
52. معتقدم ازدواج مثل بازی شطرنج است شما نوبت خود را بازی می کنید و امیدوارید ببرید.
53. معتقدم اگر همسر انسان بتواند در لحظات و موقعیت های مختلف، نقش های مختلفی را به نمایش بگذارد، خیلی جذاب تر خواهد بود.
54. قبول دارم که بیشتر اوقات برای دوری از مشکلات موجود در ازدواجم، به شوخی و خنده روی می آورم.
55. بگمانم اگر برای همسر خود مرموز باشید بهتر است.
56. فکر می کنم یکی از عوامل تداوم ازدواج من دعواهای پیاپی با همسرم بوده است.
57. معتقدم در یک ازدواج خوب عشق همراه با فداکاری است.
58. خوش دارم تصمیمات مهم زندگی را به تنهایی بگیرم.
59. من باید همیشه همسرم را زیر نظر داشته باشم.
60. وقتی همسرم میخواهد در رابطه جنسی مان، تکنیک های تازه و غیر عادی و حتی دردناک را امتحان کنیم، خوشم می آید.
61. به کسی نیاز دارم که به من کمک کند تا گذشته دردناک خود را به فراموشی بسپارم.
62. معتقدم برقراری صمیمیت در ازدواج مستلزم آنست که زن و مرد عقاید دینی مشابهی داشته باشند.
63. به نظر من دو فردی که خواهان ازدواج با هم هستند، اول باید مسائل مالی آن را در نظر بگیرند.
64. برای من نیاز به حضور همسرم مثل نیاز به هوا برای تنفس است.
65. دوست دارم همسرم همچون شاهزاده قصه های کهن باشد.
66. فکر می کنم راز موفقیت یک ازدواج در این است که زن و مرد از یکدیگر و از عضق خود مواظبت کنند.
67. به نظر من بهنرین راه حل اختلافات زناشویی استفاده از عقل و منطق است.
68. هنوز هم همان باور را که می گوید «پس از ازدواج به خوشی و کامرانی با هم زندگی کردند» قبول دارم.
69. برایم بسیار مهم است که اشیاء یا عکس هایی را حفظ کنم که یاد آور لحظات خاصی هستند که با همسرم گذرانده ام.
70. به نظر من برای رسیدن به یک ازدواج خوب، باید گام های معینی را یکی پس از دیگری طی کنید.
71. به نظر من وقتی کسی به اوضاع خانه خود نمی رسد در حقیقت، علاقه ای به همسر و ازدواج خود ندارد.
72. معتقدم ازدواج ایده آل ازدواجی است که در آن آدمی به همسرش کمک کند تا به خدا نزدیک تر شود.
73. فکر می کنم ازدواج یک نوع بازی است که در آن هر طرف سعی می کند امتیاز های بیشتری از طرف مقابلش بگیرد.
74. اگر همسرم به تنهایی همه تصمیمات مهم زندگی را بگیرد ناراحت نمی شوم.
75. در طول روز همسرم چندین بار به من تلفن میزند و از من می پرسد که در آن لحظه دقیقا چه می کنم.
76. خوشم می آید همسرم مثل یک رئیس ترسناک با من رفتار کند.
77. گاهی همسرم چنان عجیب عجیب و غریب می شود که می گویم نکند از سیاره دیگری آمده است.
78. من به کرات به نفع همسرم از خود گذشتگی می کنم.
79. از اینکه همزمان چند رابطه عاشقانه داشته باشم لذت می برم، هر کدام از آنها جای خاصی در زندگی من خواهند داشت.
80. آنچه در نگاه اول بیش از همه توجه مرا به خود جلب می کند، زیبایی ظاهری طرف مقابلم است.
81. به نظر من کاملا دست خود فرد است که رابطه یگانه خویش را بیافریند.
82. معتقدم عشق، بدون مراقبت و رسیدگی پایدار نمی ماند.
83. گاهی زندگی ما مثل فیلم های علمی – تخیلی، عجیب و غریب می شود.
84. به نظرم می رسد اگر به طور همزمان چند همسر با خصوصیات مختلف داشته باشم، زندگی برایم خیلی جالبتر می شود.
85. معتقدم ازدواج خوب در اصل یک کار تجاری است.
86. معتقدم عشق مثل کلکسیون تمبر است، هر چه تنوع آن بیشتر باشد، هیجان انگیز تر می شود.
87. بدون همسرم به آدمی مستاصل و درمانده تبدیل می شوم.
88. به نظر من افسانه های پریان برای بعضی از مردم هر روز به واقعیت می پیوندد.
89. معتقدم عشق چیزی نیست جز فرایند رشد و تحول مداوم.
90. من می توانم زندگی ام را به هر صورتی که بخواهم درآورم.
91. به نظر من برای آنکه ازدواج دو فرد در فراز و نشیب های زندگی موفق باشد، لازم است مدام به آن برسند.
92. به نظر من ازدواج خوب از جنبه های مختلفی شبیه یک شرکت تجاری است که خوب اداره شده است.
93. معتقدم گذشته مشترک هر زوجی خیلی مهم است و هرگز نباید آن را به فراموشی سپرد.
94. به نظر من راز ازدواج های موفق رعایت ترتیب درست یکسری مراحل از پیش تعیین شده است.
95. به نظر من خودمان همان نوع رابطه ای را می آفرینیم که دوست داریم در گیر آن بشویم.
96. به نظر من دعوا جالب تر از توافق است.
97. گاهی رفتار همسرم چنان تغییر می کند که احساس می کنم انسان دیگری شده است.
98. فکر می کنم برای آنکه تمامی نیاز های زندگی ام از جنبه های مختلف برآورده شود، احتیاج دارم علاوه بر همسرم با اشخاص دیگری هم رابطه عاشقانه و نزدیک برقرار کنم.
99. اگر همسرم بخواهد مرا ترک کند، همه زندگیم بکلی پوچ می شود.
100. معتقدم بهترین راه حل مشکلات برخورد طنزگونه با آن است.
کرمی، ابوالفضل و علایی کلجایی، پروانه. مقیاس قصه عشق. انتشارات روان سنجی.
نظر سایت: تست بر اساس نظریه ای استنرگ قصه عشق [روایت عشق] که توسط انتشارات رشد چاپ شده است. توسط خانم علایی ساخته شده است. ضمن آن که خود نظریه هنوز قوتی نگرفته است، ابهام هایی نیز در هنجاریابی آن احساس می شود که به ناشر منعکس شده است.

 

0

مقیاس همدم طلبی – دوری گزینی

دونالد ام. برنشتاین، جان سانتلی، کارن آلترر، و وینسنت اندرو سیگلیو

Pursuing- Distancing Scale (FDS)

لطفا اگر هریک از عبارات زیر درباره شما صادق است، دور کلمه "بله" و اگر نیست دور کلمه "خیر" دایره بکشید. در مورد یک عبارت، هر دو پاسخ را علامت نزنید. گاهی ممکن است احساس کنید دو عبارت ظاهرا متناقض در مورد شما صادق است. در این گونه موارد علیرغم تناقض ظاهری، پاسخی را که بیشتر بیانگر وضع شماست، علامت بزنید. به این معنا که اگر دو عبارت ظاهرا متناقض نشان دهنده خصوصیت شماست، مانعی ندارد که به آن ها یک جور پاسخ بدهید.

بله

خیر

1)     وقتی با مردم صحبت می کنم مایلم به چشمان آنها زیاد نگاه کنم.

بله

خیر

2)     اگر احساساتم به شدت جریحه دار شده باشد، برای نشان دادن آن تردید نمی کنم.

بله

خیر

3)     وقتی اتفاق خوبی برایم افتاده باشد، برای گفتن آن به دیگران تحمل ندارم.

بله

خیر

4)     هنگام پیشواز از خانواده و دوستان، وقتی که بغل کردن و بوسیدن ها تمام می شود، خوشحال می شوم.

بله

خیر

5)     معمولا بعد از دعوا سکوت می کنم و کنار می کشم.

بله

خیر

6)     از برد و باخت لذت می برم.

بله

خیر

7)     از تحسین و تمجید خودداری می کنم.

بله

خیر

8)     معمولا در قطار یا اتوبوس با بغل دستی خود صحبت می کنم.

بله

خیر

9)     وقتی اوضاع کاملا روشن و بدون ابهام باشد، راحت ترم.

بله

خیر

10)برایم مشکل است به دیگری بگویم،"دوستت دارم".

بله

خیر

11)گرایش به خوشبینی دارم.

بله

خیر

12)دوست دارم اوقات زیادی را صرف بازیهایی کنم که با مشارکت دیگران انجام می شود.

بله

خیر

13)غالبا دلم می خواهد چیزهایی را که هوس می کنم،بخرم.

بله

خیر

14)وقتی از کار یا مدرسه به خانه می آیم با تماشای یک برنامه خوب تلویزیونی آرامش پیدا می کنم.

بله

خیر

15)ارجیح می دهم از بی پرده گفتن اطلاعات خصوصی خودداری کنم.

بله

خیر

16)دوست دارم وقتی هوس می کنم، با کمترین برنامه ریزی ممکن به مرخصی و استراحت بپردازم.

بله

خیر

17)میهمانی دادن در خانه برایم خیلی سخت است.

بله

خیر

18)وقتی به ترانه گوش می کنم، توجه اصلی ام به اشعار آن است.

بله

خیر

19)برایم راحت است که بگویم: "متاسفم".

بله

خیر

20)ترجیح می دهم از بکارگرفتن "ندای درون" خود پرهیز کنم.

بله

خیر

21)ترجیح می دهم ساعت نبندم.

بله

خیر

22)راحت به مردم اعتماد می کنم.

بله

خیر

23)وقتی یک کار هنری را به خاطر می آورم، حواسم عمدتا به جنبه های فنی آن است.

بله

خیر

24)حتی اگر احساساتی شوم، باز مایلم درباره افکارم صحبت کنم.

بله

خیر

25)مایلم اتفاقات را با نظم و جزئیات دقیق آن شرح دهم.

بله

خیر

26)در برقراری رابطه و ابراز محبت به همسرم ترجیح می دهم پیشقدم باشم.

بله

خیر

27)خیلی سریع دوست می شوم.

بله

خیر

28)هنگام سفر، در درجه اول مایلم به مقصد برسم.

بله

خیر

29)درباره گذشته و آینده خیلی فکر می کنم.

بله

خیر

30)ترجیح می دهم پول خود را پس انداز کنم.

بله

خیر

31)اگر کسی به من بدهکار باشد از او می خواهم که پولم را پس بدهد.

بله

خیر

32)در میهمانی خیلی سریع با دیگران رابطه برقرار می کنم.

بله

خیر

33)از فیلم هایی خوشم می آید که داستان آن ها واضح باشد.

بله

خیر

34)اگر با کسی اختلاف نظر داشته باشم،نظر خود را به او می گویم.

بله

خیر

35)برایم سخت است به دیگری بگویم: "از دست تو عصبانی هستم ".

بله

خیر

36)معمولا بعد از یک مباحثه داغ از ادامه بحث درباره موضوع خودداری می کنم.

بله

خیر

37)از فیلم هایی که مرا به گریه بیاندازدف خوشم می آید.

بله

خیر

38)مایلم چیزهای نو و تازه را امتحان کنم.

بله

خیر

39)اگر چیزی را که رستوران برایم می آورد خوب تدارک دیده نشده باشد، احتمالا آن را پس نمی دهم.

بله

خیر

40)وقتی اشخاص نزدیک به من هیجانی می شوند، من ناراحت می شوم.

بله

خیر

41)غالبا احساس می کنم وقتی مشغول صحبت با شخص دیگری هستم، نگاهم جای دیگری است.

بله

خیر

42)اگر فوق العاده آزرده شده باشم، احساسات خود را کنترل می کنم.

بله

خیر

43)اگر اتفاق خوبی برایم افتاده باشد، غالبا قبل از گفتن آن به دیگری، صبر می کنم.

بله

خیر

44)وقتی به پیشواز خانواده و دوستان می روم، دوست دارم آن ها را بغل کنم و ببوسم.

بله

خیر

45)معمولا بعد از دعوا زود آشتی می کنم.

بله

خیر

46)از برد و باخت لذت نمی برم.

بله

خیر

47)تعریف و تحسین کردن برایم راحت است.

بله

خیر

48)هنگام سفر با قطار یا اتوبوس،روزنامه یا کتاب می خوانم.

بله

خیر

49)کنار آمدن با ابهام و بلاتکلیفی برایم تا حدی مشکل است.

بله

خیر

50)برایم راحت است که به کسی بگویم: "دوستت دارم".

بله

خیر

51)گرایش به بدبینی دارم.

بله

خیر

52)دلم می خواهد اکثر وقت خود را صرف خواندن کتاب های خوب کنم.

بله

خیر

53)قبل از اکثر خریدها، وضع مالی خود و قیمت ها را بررسی می کنم.

بله

خیر

54)وقتی از کار یا مدرسه به خانه می آیم با گفتگو کردن خستگی را از تنم بیرون می کنم.

بله

خیر

55)به آسانی درباره خودم با دیگران صحبت می کنم.

بله

خیر

56)مایلم سفرهای تفریحی من با برنامه و به جاهایی باشد که از قبل می دانم چه خبر است.

بله

خیر

57)علاقمندم دیگران را در خانه خود میهمان کنم.

بله

خیر

58)وقتی به ترانه ای گوش می کنم، عمدتا آهنگ آن توجه مرا جلب می کند.

بله

خیر

59)برایم سخت است که بگویم: "متاسفم".

بله

خیر

60)مایلم از "ندای درون " خودم پیروی کنم.

بله

خیر

61)ترجیح می دهم ساعت ببندم.

بله

خیر

62)اعتماد کردن به مردم برایم سخت است.

بله

خیر

63)وقتی یک کار هنری را به خاطر می آورم، حواسم به اثری است که روی من گذاشته است.

بله

خیر

64)اگر احساس کنم ابراز نظرم به دیگران باعث آزردگی خاطر آن ها خواهد شد از این کار خودداری می کنم.

بله

خیر

65)معمولا وقایع را بر حسب اثر کلی آن ها روی خودم شرح می دهم.

بله

خیر

66)در برقراری رابطه و ابراز محبت به همسرم، ترجیح می دهم او پیشقدم باشد.

بله

خیر

67)در ایجاد دوستی خیلی کند عمل می کنم.

بله

خیر

68)سفر به سوی مقصد به اندازه رسیدن به آن جا لذت بخش است.

بله

خیر

69)برای من "زمان خال " از گذشته و اینده مهمتر است.

بله

خیر

70)ترجیح می دهم پولم را خرج کنم.

بله

خیر

71)اگر کسی به من بدهکار باشد، برای مطالبه پولم دچار تردید می شوم.

بله

خیر

72)در میهمانی ها صبر می کنم دیگران به من نزدیک شوند.

بله

خیر

73)من فیلم های انتزاعی و عمیق را ترجیح می دهم.

بله

خیر

74)از پیچ و تاب دادن خود یا موهایم پرهیز می کنم.

بله

خیر

75)برایم اسان است به دیگری بگویم: "ازدست تو عصبانی هستم".

بله

خیر

76)معمولا بعد از یک مباحثد داغ به بحث درباره موضوع ادامه می دهم.

بله

خیر

77)به ندرت نسبت به فیلم های سینمایی واکنش عاطفی نشان می دهم.

بله

خیر

78)ترجیح می دهم به کارهایی بپردازم که برایم آشنا و مانوس است.

بله

خیر

79)اگر چیزی را که رستوران برایم می آوردخوب تدارک دیده نشده باشد، آن را پس می فرستم.

بله

خیر

80)وقتی اشخاص نزدیک به من هیجانی می شوند، من آرامش خود را حفظ می کنم.

 

 

ثنایی، باقر و همکاران. مقیاس های سنجش خانواده و ازدواج. انتشارارت بعثت 1387

0

هوش هیجانی

تراویس.براد بری و جین. گریوز

Emotional Intelligence: by Brad berry & Greaves

ارزیابی واقعی و دقیق مهارتهای هوش هیجانی به اراده شما برای پاسخ دهی دقیق و صادقانه وابسته است. برای این کار باید عمیقا فکر کنید که در وضعیت های مختلف چگونه رفتار می کنید. توجه کنید: وضعیت های مختلف نه در وضعیت هایی که به خوبی از عهده آن ها بر می آیید.

الف. ابتدا از طرز تفکر و رفتار خود در وضعیت های مختلف، در ذهنتان تصویری واضح و شفاف ایجاد کنید.

ب. بعد، صادقانه بگویی که هر چند وقت یکبار یا با چه فراوانی رفتار ذکر شده در سؤال را انجام می دهید.

برای هر یک از عبارات زیر، بر اساس تعداد دفعاتی که برایتان پیش می آید ئر خانه مربوط به آن علامت ضربدر بزنید.

 

هرگز

بندرت

گاهی

معمولا

تقریبا

همیشه

همیشه

1)     به توانایی های خود اعتماد دارید.

 

 

 

 

 

 

2)     ناتوانایی ها و نارسایی های خود را می پذیرید.

 

 

 

 

 

 

3)     هیجان های خود را، هنگامی که پیش می آیند، درک می کنید.

 

 

 

 

 

 

4)     تاثیر رفتار خود در دیگران را متوجه می شوید.

 

 

 

 

 

 

5)     تاثیر دیگران درحالت هیجانی خود را درک می کنید.

 

 

 

 

 

 

6)     خودتان در شرایط سختی که با آن ها روبرو می شوید، نقش دارید.

 

 

 

 

 

 

7)     می توان روی شما حساب کرد.

 

 

 

 

 

 

8)     با استرس، خوب کنار می آیید.

 

 

 

 

 

 

9)     تغییر را زود می پذیرید.

 

 

 

 

 

 

10)دلسردی را بدون ناراحتی تحمل می کنید.

 

 

 

 

 

 

11)قبل از تصمیم گیری، راه حل های مختلف را در نظر می گیرید.

 

 

 

 

 

 

12)سعی می کنید از هر وضعیتی، چه خوب و چه بد، حداکثر استفاده را ببرید.

 

 

 

 

 

 

13)در برابر میل به حرف زدن یا عمل کردن، هنگامی که باعث بد تر شدن اوضاع می شود، مقاومت می کنید.

 

 

 

 

 

 

14)وقتی ناراحت می شوید، کارهایی را انجام می دهید که بعدا پشیمانی می آورند.

 

 

 

 

 

 

15)وقتی از چیزی ناراحت هستید، دیگران را از خود می رنجانید.

 

 

 

 

 

 

16)انتقاد را می پذیرید.

 

 

 

 

 

 

17)احساسات دیگران را درک می کنید.

 

 

 

 

 

 

18)به سرعت جو حاکم بر اتاق را متوجه می شوید.

 

 

 

 

 

 

19)منظور طرف مقابل را واقعا متوجه می شوید.

 

 

 

 

 

 

20)در بین جمع و در کارهای اجتماعی گوشه نشین و ساکت هستید.

 

 

 

 

 

 

21)در وضعیت های دشوار مستقیما با دیگران رو در رو می شوید.

 

 

 

 

 

 

22)با دیگران به خوبی کنار می آیید.

 

 

 

 

 

 

23)به طور واضح و موثر با دیگران ارتباط برقرار می کنید.

 

 

 

 

 

 

24)به دیگران نشان می دهید که آنچه احساس می کنید برایتان مهم است.

 

 

 

 

 

 

25)به طور موثر تعارض و مشکل را حل می کنید.

 

 

 

 

 

 

26)برای کنترل موثر تعامل ها، به احساسات طرف مقابل توجه نشان می دهید.

 

 

 

 

 

 

27)برای بهتر کنار آمدن با دیگران، درباره آنها اطلاعات بیشتری به دست می آورید.

 

 

 

 

 

 

28)منظور یا احساس خود را به دیگران توضیح می دهید.

 

 

 

 

 

 

 

برادبری و گریوز.هوش هیجانی (مهارت ها و آزمون ها). مترجمان مهدی گنجی و حمزه گنجی. نشر ساوالان

0

فرآیند تحلیل سلسله مراتبی، یکی از معروفترین فنون تصمیم گیری چند شاخصه است که توسط ساعتی معرفی شده است. این روش هنگامی که عمل تصمیم گیری با چند گزینه و شاخص تصمیم گیری روبرو است، می تواند مفید باشد. اگر چه افراد خبره از شایستگی ها و توانایی های ذهنی خود برای انجام مقایسات استفاده می نمایند، اما باید به این نکته توجه داشت که فرآیند تحلیل سلسله مراتبی سنتی، امکان انعکاس سبک تفکر انسانی را بطور کامل ندارد. به عبارت بهتر، استفاده از مجموعه های فازی، سازگاری بیشتری با توضیحات زبانی و بعضاً مبهم انسانی دارد و بنابراین بهتر است که با استفاده از مجموعه های فازی (بکارگیری اعداد فازی) به پیش بینی بلند مدت و تصمیم گیری در دنیای واقعی پرداخت. در سال 1983 دو محقق هلندی به نام های لارهورن و پدریک روشی را برای فرآیند تحلیل سلسله مراتبی فازی پیشنهاد نمودند که بر اساس روش حداقل مجذورات لگاریتمی بنا نهاده شده بود. پیچیدگی مراحل این روش باعث شده این روش چندان مورد استفاده قرار نگیرد. در سال 1996 روش دیگری تحت عنوان روش تحلیل توسعه ای توسط چانگ ارایه گردید. اعداد مورد استفاده در این روش، اعداد مثلثی فازی هستند. مقیاس های فازی مورد استفاده در روش فرآیند تحلیل سلسله مراتبی فازی در شکل (الف) نشان داده شده اند.


 

شکل (الف) مقیاس های زبانی برای بیان درجه اهمیت

مفاهیم و تعاریف فرآیند تحلیل سلسله مراتبی فازی بر اساس روش تحلیل توسعه ای به صورت زیر می باشد:

دو عدد مثلثی  و  که در شکل (ب) رسم شده اند را در نظر بگیرید.


 

شکل (ب) اعداد مثلثی M1 و M2

عملگرهای ریاضی آن به صورت روابط (1)، (2) و (3) تعریف می شود:

(1)                          


(2)


(3)


باید توجه داشت که حاصل ضرب دو عدد فازی مثلثی، یا معکوس یک عدد فازی مثلثی، دیگر یک عدد فازی مثلثی نیست. این روابط، فقط تقریبی از حاصل ضرب واقعی دو عدد فازی مثلثی و معکوس یک عدد فازی مثلثی را بیان می کنند. در روش تحلیل توسعه ای، برای هر یک از سطرهای ماتریس مقایسات زوجی، مقدار، که خود یک عدد مثلثی است، به صورت رابطه (4) محاسبه می شود:

(4)


که  بیانگر شماره سطر و  و  به ترتیب نشان دهنده گزینه ها و شاخص ها هستند.

در روش تحلیل توسعه ای، پس از محاسبه  ها، باید درجه بزرگی آن ها را نسبت به هم به دست آورد. به طور کلی اگر  M¹ و  M² دو عدد فازی مثلثی باشند، درجه بزرگی M¹  بر M²، که با   نشان داده می شود، به صورت رابطه (5) تعریف می شود:

(5)


هم چنین داریم:




میزان بزرگی یک عدد فازی مثلثی از   عدد فازی مثلثی دیگر نیز از رابطه (6) به دست می آید:

(6)

برای محاسبه وزن شاخص ها در ماتریس مقایسه زوجی به صورت رابطه (7) عمل می شود:

(7)

بنابراین، بردار وزن شاخص ها به صورت رابطه (8) خواهد بود:

که همان بردار ضرایب غیر بهنجار فرایند تحلیل سلسله مراتبی فازی است.

(8)

به کمک رابطه (9) نتایج غیر بهنجار به دست آمده از رابطه (8) بهنجار می شود. نتایج بهنجار شده حاصل از رابطه (9)،  نامیده می شود.

(9)

0

سوال اصلی در آزمون های مانند فریدمن بررسی معناداری تفاوت در میان رتبه های مختلف است و سوال مربوط به آزمون های تعقیبی مناسب است. برای فایق شدن بر این مشکل می توان از syntax زیر استفاده کرد.

/*
* Post-hoc analyses for a Friedman test of mean ranks in dependent samples
*         see Schaich & Hamerle (1984) and  Conover (1971, 1980) as cited by Bortz, Lienert & Boehnke (2000, p. 275)
*
* Author:
* Timo Gnambs
* URL: http://timo.gnambs.at
* Last modified: 2004-06-04
*
*
* Literature:
*    > Bortz, J., Lienert, G. & Boehnke, K. (2000). Verteilungsfreie Methoden in der Biostatistik. Berlin: Springer.
*    > Schaich, E. & Hamerle, A. (1984). Verteilungsfreie statistische Pr-fverfahren. Berlin: Springer.
*    > Conover, W. J. (1971,1980). Practical nonparametric statistics. New York: Wiley.
*
* Instruction:
* Modify the two passages titled "Configuration 1" and "Configuration
*/.
temporary.
select if($casenum = 1).
/* START Configuration 1 */
* Load demo file.
get file = spss_friedmanph.sav.
* Significance level.
compute #alpha = 0.05.
* Number of variables to compare.
compute #varcnt = 4.
* Sample size.
compute #sample = 5.
* Maximum number of allowed loops.
* This value must be greater than the sample size (#sample), else SPSS produces errors.
set mxloop = 500.
/* END Configuration 1 */
compute #chisq = idf.chisq((1 - #alpha), (#varcnt - 1)).
compute #t = abs(idf.t(#alpha / 2, (#sample - 1) * (#varcnt - 1))).
write outfile = friedmanposthoctmp / #chisq #t.
exe.
matrix.
/* Load data to matrix */
read sig /file=friedmanposthoctmp /field = 1 to 16 /size = {1,2}.
/* START Configuration 2 */
* Load variables to compare.
get m /file=* /variables var1 var2 var3 var4.
/* END Configuration 2 */
/* Ranked data */
compute #rnked = m.
loop #i = 1 to nrow(m) by 1.
compute #tmp = rnkorder(m(#i, .
compute #rnked(#i, = #tmp.
end loop.
/* Sum of ranks */
compute #sums = csum(#rnked).
compute msums = #sums / nrow(m).
/* Rank differences */
compute mdiff = ident(ncol(m),ncol(m)).
loop #j = 1 to (ncol(m)) by 1.
loop #k = 1 to #j by 1.
compute mdiff(#j,#k) = msums(#j) - msums(#k).
compute mdiff(#k,#j) = -mdiff(#j,#k).
end loop.
end loop.
/* Critical rank difference */
compute cdiff = sqrt(sig(1,1)) * sqrt((ncol(m) * (ncol(m) + 1)) / (nrow(m) * 6)).
compute cdiff2 = sig(1,2) * sqrt((2 * (mssq(#rnked) - mssq(#sums) / nrow(m))) / (nrow(m) * (nrow(m) - 1) * (ncol(m) - 1))).
/* Print results */
print /title 'Post-hoc analyses for Friedman test'.
print /title 'Author: Timo Gnambs '.
print /title '----------------------'.
print ncol(m) /format = f8.0 /title 'Number of variables:'.
print nrow(m) /format = f8.0 /title 'Sample size:'.
print msums /format = f8.2 /title 'Mean rank of variables:' /cnames m.
print mdiff /format f8.2 /title 'Mean rank difference of variables:'.
print cdiff /format f8.2 /title 'Critical rank difference (Schaich & Hamerle, 1984):'.
print cdiff2 /format f8.2 /title 'Critical rank difference (Conover, 1971, 1980):'.
print /title '----------------------'.
end matrix.
exe.
/* Delete temporary file */
erase file = friedmanposthoctmp.
exe.
@gnambs.at>
@gnambs.at>

0

روش‌شناسی و روش‌های تحقیق
سه‌شنبه، 7 خرداد 1387
گزارش نشست گروه روش‌شناسی و روش‌های تحقیق
آزمون فازی فرضیات شرط لازم و شرط کافی در علوم اجتماعی
گروه علمی- تخصصی روش‌شناسی و روش‌های تحقیق انجمن جامعه‌شناسی ایران، در تاریخ هفتم خرداد ماه سال جاری، نشستی را با عنوان "آزمون فازی فرضیات شرط لازم و شرط کافی در علوم اجتماعی" برگزار کرد که طی آن، دکتر محمدرضا طالبان عضو هیئت علمی پژوهشکده امام خمینی به سخنرانی پرداخت. گزارشی از این نشست را در زیر می‌خوانید.
دکتر طالبان بحث خود را با این مقدمه آغاز کرد: در علوم اجتماعی، فرضیات علّی به صورت گزاره‌های شرط لازم و شرط کافی، اهمیت بسزایی برای تئوری اجتماعی و تحقیقات تجربی دارند. با وجود این، روش‌شناسیِ شرط لازم و شرط کافی، تنها بخش بسیار ناچیزی از روش‌شناسیِ علوم اجتماعی را به خود اختصاص داده است. در واقع، با وجود شیوع و عمومیت مفهوم شرط لازم و شرط کافی، هر چند عمدتاً به صورت تلویحی، در تئوری‌های صوری علوم اجتماعی و همچنین، در پژوهش‌های اجتماعی، اعم از کمّی، کیفی و مطالعات موردی، فقدان آثار روش‌شناختی در این زمینه موضوع قابل بحثی است که البته شاید علّت اصلی آن، سادگی ظاهری این مفاهیم باشد. در نتیجه این امر، گرچه هر فردی با مفهوم شرط لازم و شرط کافی آشناست؛ ولی افراد کمی از استلزامات و دلالت‌های منطقی و تجربی آن آگاهند.
وی افزود: شروط لازم و کافی به دلیل همین سادگی فریب‌آمیز ظاهری‌شان، همواره می‌توانند مشکلاتی را در تحقیقات پژوهشگران علوم اجتماعی به وجود آورند. به عنوان مثال، محققانی که فرضیات علّی به شکل شرط لازم یا شرط کافی ارائه داده و آنها را به صورت کمّی آزمون می‌کنند، معمولاً به مناسب بودن تکنیک‌های آماری‌شان برای آزمون این گونه فرضیات، توجهی نمی‌کنند. از سوی دیگر، از آنجا که نمی‌توان حتی یک کتاب درسی در حوزه "روش‌های آماری" پیدا کرد که اشاره‌ای به فرضیات شروط لازم و کافی و چگونگی آزمون آنها کرده باشد، محققان کمّی نیز همان رویه‌های متعارف آماری را که برای فرضیات غیر شرط لازم و کافی به کار گرفته می‌شود، برای آزمون فرضیات شرط لازم و کافی نیز مورد استفاده قرار می‌دهند. این در حالی است که برای آزمون کمّی فرضیات شرط لازم و شرط کافی، رویه‌های متعارف و معمول آماری به ویژه مدل‌های خطی- انباشتی، از نوع تکنیک‌های معمول رگرسیونی، به ندرت می‌توانند جواب‌های درستی ارائه ‌دهند. به همین دلیل، در آزمون فرضیات شرط لازم و شرط کافی، پیروی صرف از رویه‌های آماری مندرج در کتاب‌های درسی، در بیشتر اوقات، نتایج نادرستی را در بر دارد. البته این بدان معنا نیست که این کار همواره با مشکل مواجه است اما می‌توان گفت که بررسی و ارزیابی شرط لازم و شرط کافی با تکنیک‌های متداول تحلیل کمّی داده‌ها، به ویژه آنهایی که بر روش‌های همبستگی و مدل‌های خطی- انباشتی متکی هستند، سازگاری نداشته و این مسأله لزوم توجه بیشتر به این شروط را مشخص می‌کند.
طالبان ادامه داد: از سوی دیگر، به نظر می‌رسد ایده شرط لازم و شرط کافی، برای بسیاری از دانشمندان علوم اجتماعی، حتی آنهایی که متعهد به مدل‌های خطی- انباشتی نیستند، ایده‌ای انحرافی در چرخه تحقیقات علوم اجتماعی است؛ چرا که در نظر آنها، وارسی و ارزیابی فرضیات شرط لازم و شرط کافی، مستلزم تن‌ دادن به استفاده از سطوح پایین‌تر اندازه‌گیری (بالاخص سطح اسمی) و بررسی روابط ثابت و دائمی بین پدیده‌هاست که اجتناب از به‌کارگیری این دو مورد، در آموزش‌های متعارف روش‌ها و تکنیک‌های تحقیق در علوم اجتماعی، مورد تأکید قرار گرفته است.
وی در خصوص استفاده از سطوح پایین‌تر اندازه‌گیری، توضیح داد که در اکثر قریب به اتفاق مباحث و آثار فلسفی و روش‌شناسانه در علوم طبیعی و اجتماعی، شرط لازم و شرط کافی معمولاً به صورت دو شقی یا دو ارزشی "وجود/ عدم"، "حضور/ غیاب" یا "تحقق‌یافته/ تحقق‌نیافته" مطرح شده است. به عبارت دیگر، یک پیامد یا معلول خاص، تنها وقتی متحقق می‌شود که کلیه شروط لازم یا کافی آن تحقق یابد. این دیدگاه، منبعث از معرفت‌شناسی فلسفی منطق کلاسیک است که قضایا یا گزاره‌ها را فقط به صورت درست یا غلط در نظر می‌گرفت که در آن یک پدیده به طور مشخص، یا شرط لازم است یا نیست. حال آنکه در مقابل، دانشمندان و اساتید دروس روش‌ها و تکنیک‌های تحقیق در علوم اجتماعی، به ویژه آنهایی که در درون پارادایم کمّی قرار داشته‌اند، همواره به ما آموخته‌اند که ترجیح با شروط علّی، متغیرهای مستقلی هستند که واجد تغییرات در سطوح یا درجات باشند و نه فقط "حضور در برابر غیاب". از سوی دیگر، آنها به ما یاد داده‌اند که هر چه تعداد سطوح متغیر‌های به کار گرفته شده در تحلیل بیشتر باشد، بهتر است. از این رو، سنجه‌های خوب، سنجه‌هایی متشکل از متغیرهای فاصله‌ای و نسبی هستند که به محققان اجازه می‌دهند با دقت و صحت بیشتری به برآورد تأثیرات شروط لازم بر پیامد (معلول) بپردازند. حال بر اساس این دیدگاه، شکل دوشقی یا دوارزشی "حضور/ غیاب" متغیرها، که به نظر می‌رسد شکلِ ذاتی ایده شرط لازم و شرط کافی باشد، در پایین‌ترین سطح ممکن اندازه‌گیری متغیرها قرار می‌گیرد و از این رو، کاملاً ابتدایی و تا حدودی مشکوک به نظر می‌رسد. البته مشکوک بودن آن بدان دلیل است که برخی اوقات، دوشقی کردن ماهرانه سنجه‌های پیوسته در جهت برازش بهتر میان داده‌ها و مدعای نظری، می‌تواند به صورت مصنوعی منجر به روابطی شود که از رابطه حقیقی، قوی‌تر به نظر برسند.
دکتر طالبان سپس در مورد بررسی روابط ثابت و دائمی بین پدیده‌ها به عنوان راه انحرافی دیگری که پژوهشگران برای استفاده از ایده شرط لازم و کافی از آن استفاده می‌کنند؛ گفت: در بیشتر مباحث و آثار روش‌شناسانه معطوف به ایده شرط لازم و شرط کافی، یک کیفیت مطلق‌گرایانه مبنی بر "بلااستثناء بودن" وجود دارد. در حقیقت، ایده شرط لازم و شرط کافی متعلق به معرفت‌شناسی جبرگرایانه‌ای از علیّت است که درآن، علیّت به عنوان رابطه‌ای ضروری و لایتخلف یا تقارنی دائمی میان علّت و معلول تلقی می‌شود. به تعبیری، اگر الف علّت ب باشد؛ هر جا الف حاضر باشد، ب نیز ضرورتاً حضور خواهد داشت یا ب نمی‌تواند غایب باشد. بنابراین، اگر یک عامل معین یا ترکیبی از عوامل، به عنوان شرط لازم یا شرط کافی برای یک معلول مد نظر قرار گرفته باشد؛ هنگامی که علّت وجود دارد، این معلول نیز همواره باید حضور داشته باشد و هنگامی که علّت حضور ندارد، باید همواره غایب باشد. بنابراین، عاملی که شرط لازم یا شرط کافی محسوب می‌شود، الگویی از ارتباط ضروری، دائمی و همیشگی را در میان مورد‌های تحت بررسی ارائه می‌دهد. به تعبیر دیگر، می‌توان به صورت منطقی استنتاج کرد که معرفت‌شناسی و دریافت جبرگرایانه از علیّت مستلزم به‌کارگیری اصطلاحات شرط لازم و یا شرط کافی است و بر اساس این درک و دریافت از شرایط لازم، یک مورد انحرافی مانند یک نمونه یا مورد خاصی که با فرضیه شرط لازم مطابقت نداشته باشد؛ می‌تواند یک گزاره عام یا فرضیه شرط لازم را باطل کند.
وی تأکید کرد: در این زمینه، دانشمندان و صاحب‌نظران تحقیقات علوم اجتماعی با ارائه دلایلی مربوط به وجود انواع خطاها و نواقص در سنجش و اندازه‌گیری متغیرها، برآورد اثرات علّی و امثال آن، به ما آموخته‌اند که معرفت‌شناسی احتمال‌گرایانه تنها رویکرد واقع‌گرا به پدیده‌ها و فرآیندهای اجتماعی است. به همین دلیل، باید همواره به مناسبات و روابط میان شرایط علّی و پیامدها به صورت احتمالی و نه جبری و ضروری نگریست. بر این اساس، انتظار اصحاب علوم اجتماعی از ضروری و دائمی بودن ارتباط "علّت و معلول"، در پدیده‌های مورد مطالعه در جامعه، مطابق با الزامات فرضیات شرط لازم و شرط کافی، چندان منطقی به نظر نمی‌رسد.
عضو هیئت علمی پژوهشکده امام خمینی، در بخش دیگری از سخنان خود، به این موضوع پرداخت که چگونه می‌توان با به کارگیری منطق مجموعه‌های فازی، علاوه بر مد نظر قرار دادن فرضیات شرط لازم و شرط کافی در تحقیقات اجتماعی، از دو رویه بد دانسته شده توسط دانش‌پژوهان پارادایم کمّی اجتناب کرد. او گفت: وارسی و ارزیابی یک فرضیه‌ی شرط لازم و شرط کافی از سویی می‌تواند با انجام برخی جرح و تعدیلات زبانی، مثل "غالباً لازم" یا "غالباً کافی"، ماهیت احتمال‌گرایانه بخود بگیرد؛ و از سویی دیگر، این وارسی تنها به شکل دوشقی یا دوارزشی "حضور/ غیاب" محدود نبوده و می‌توان از منطق چند ارزشی فازی برای ارزیابی فرضیات شرط لازم و شرط کافی استفاده کرد. در منطق فازی، شروط علّی و پیامد (معلول) می‌توانند ارزش‌هایی را در پیوستار صفر تا یک به خود اختصاص دهند. به عبارت دیگر، بر اساس منطق مجموعه‌های فازی، هم شروط علّی (شرط لازم/ شرط کافی) و هم پیامدها (معلول‌ها) می‌توانند بر حسب درجه یا سطوح تغییر کنند.
وی سپس با تأکید بر اینکه آزمون فرضیات شرط لازم و شرط کافی در اساس، نوعی آزمونِ ارتباط در تئوری مجموعه‌ها است؛ خاطرنشان کرد: بر اساس تئوری کلاسیک مجموعه‌ها که از منطق دو ارزشی پیروی می‌کند؛ فرضیه شرط لازم به عنوان مثال، معادل با اصلِ زیر مجموعه است؛ یعنی، مجموعه معلول زیرمجموعه‌ای از مجموعه شرط (علّت) لازم است. ولی در منطق چندارزشی فازی، نمی‌توان گفت که مثلاً Y (= پیامد یا معلول) زیرمجموعه‌ای از A (= علّت لازم) است. در واقع، مفهوم محیط در تئوری کلاسیک مجموعه‌ها، یعنی زمانی که Y در درون A جا گرفته است، در مورد منطق چند ارزشی فازی به معنای آن است که Y کمتر از A بوده و مجموعه A زیرمجموعه‌ای از مجموعه B است، اگر نمرات عضویت موردها در مجموعه A کوچک‌تر از یا مساوی با نمرات عضویت مربوط به خود در مجموعه B باشد. به بیان دیگر، یک شرط علّی را می‌توان شرط لازم در نظر گرفت، اگر نمرات عضویت آن به طور هماهنگی بزرگ‌تر از درجه عضویت در پیامد (معلول) باشد یا به عبارتی این شرط علّی، مجموعه‌ای محیط بر مجموعه پیامد باشد.

دکتر طالبان در جمع‌بندی از سخنان خود، تأکید کرد: وقتی نمرات عضویت فازی در پیامد (معلول) کمتر از یا مساوی با عضویت فازی در شرط علّی است؛ در آن صورت می‌توانیم مدعی شویم که مصادیق یا موردهای این پیامد (معلول) زیرمجموعه‌ای از مصادیق یا موردهای آن علّت هستند و هنگامی که محققان یک چنین الگویی را پیدا کنند، می‌توانند مدعی شوند که این شواهد برای استدلال علّی‌شان به صورت فرضیه شرط لازم، دلالتِ حمایتی دارد.

منبع: http://isa.org.ir/node/1118